حنا زنی جوان و شکست خورده که سالها قبل به صورت قاچاقی از کشور دزدیده و فروخته شده و محکوم به کار خلاف است! اما یک شب وقتی میفهمد قراراست تا بازیچهتر از چیزی که هست بشود تصمیم به فرار میگیرد و حین فرار و در عین ناامیدی در دل یکی از شبهای تاریک و زیبای شهر پروجا با سیدالیاسطباطبایی روبهرو میشود! مردی از جنس نجابت و مردانگی، مردی که از آن شب به بعد مثل یک معجزه زندگی حنا را زیر و رو میکند و به قلب شکستهاش عشق یاد میدهد…!
گوشه ای از رمان شبی در پروجا :
| حنا | فاصلهی بین خوب بودن و بد بودن حال ما آدم ها به اندازهی یک دم و بازدمه…دنیا انقدر عجیبه که با یک نفس بهت حیات میبخشه و با حبس همون نفس حیاتت رو میگیره…ما آدم ها آیینه تمام نمای اعمالمون هستیم و چوب تمام گناهانمون رو توی همین دنیا میخوریم و تاوان پس میدیم،تاوان چیزهایی که روزی فکرش رو هم نمیکردیم اشتباه باشن و حالا تبدیل شدند به بزرگترین اشتباهات زندگیمون!زندگی من با یه دروغ با به خودخواهی و یه کلک ساده به شکل جبران ناپذیری تغییر کرد و به طرز حیرت آوری ناک اوت شدم؛
حالا علاوه بر جسم و روح داغونم عزیزترینم رو هم از دست داده بودم.مادرم، مادری که تمام این سال ها منتظر دیدار دوباره اش بودم،مادری که توی تمام این سال ها علاوه بر اجازه نداشتن روی زنگ زدن بهش رو هم نداشتم و حالا خیلی دیر بود…انقدر دیر که به جای آغوشش سنگ قبرش رو بغل کرده بودم …
دانلود رمان سیاه نمایی اثر مریم پیروند
دانلود رمان اوهام از بهاره حسنی