لی لی، دختری که در دنیایی پر از چالش‌ها و مشکلات زندگی می‌کند. مادری مستبد و خاطراتی دردناک، همه اینها باعث شده تا او به سمت خود کوچک‌تر بینی پیش برود. او از هر چیزی که مربوط به خودش است، ناراضی است. اما آیا آشنایی با مردی کامل و همه چیز تمام می‌تواند به او کمک کند تا کمتر در حفره‌ی تردید‌ها، ترس‌ها و نفرت از خودش فرو رود؟ یا این رابطه ممکن است بدتر او را به قهقرا ببرد؟در اینجا مهم است که لی لی به دقت به دلایل و احساسات خود گوش کند. آیا این مرد کامل واقعاً می‌تواند به او کمک کند یا فقط یک فرار از واقعیت است؟ آیا این رابطه برای او معنا و ارزش دارد یا نه؟
گوشه ای از رمان فانوس دریایی اثر بهاره حسنی :
متوجه شدم که او آدم توجه نشان دادن در میان جمع نیست حتی اگر آن شخص خواهرش باشد. این اخلاقش را هم دوست داشتم. آیلار جان یه چسب زخم به لی لی بده کفشش باش رو زده از روی صندلی بلند شد و خواست تا از اشپزخانه بیرون برود. اما آیلار که به نظر احساساتی شده بود او را متوقف کرد و گونه اش را بوسید. آتا هم لبخند زنان ضربه ایی دوستانه و با محبت روی شانه ی خواهرش زد و اشپزخانه را ترک کرد.
جشن نامزدی با ردو بدل کردن حلقه هایمان و خوردن شام و رقصیدن مهمان ها گرم تر و صمیمی تر شد. حالا به نظر می رسید که تی تی هم برای لحظاتی مامان و بابا را از یاد برده است و خوش می گذراندن با آدلان رقصید و حتی دست مرا هم گرفت و وسط کشاند اما خب احتمالا جرات نمی کرد به آتا هم بگوید که برقصد. جدا از اینکه اصلا به هیبت و شخصیت او این کارها نمی خورد احتمالا حتى او رقص بلد هم نبود. اما با لبخندی روی لبش به من نگاه میکرد و گاهی هم با بابا که کنار دستش نشسته بود، حرف می زد. ( منبع دانلود رمان جدید : onlineroman.ir )
حتی با مامان هم گرم گرفته بود و مامان هم نه تنها دیگر چیزی به او نگفته بود. اخر شب وقتی که همه خسته و خواب الود به خانه برگشتیم به نظرم بابا برای لحظاتی فکر کرد که مامان به خانه برمی گردد. یا شاید در دلش بود که به او بگوید به خانه برگردد اما مامان خیلی خونسرد خداحافظی کرد و تاکسی گرفت و رفت.
دانلود رمان فانوس دریایی pdf بهاره حسنی
