رمان پناه یارا از Kosari22

(دیدگاه ۳ کاربر)

رایگان

توضیحات

 

دانلود رمان پناه یارا از Kosari22 با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

“شنیدین میگن عشق بی صدا در می زنه؟! و یهو به خودت میای می بینی وارد زندگیت شده؟! اکثرا همینجوریه.. هر کدوممون که عشقو تجربه کردیم می فهمیم که یهویی وارد زندگیمون شده! برای منم بی صدا در زد ولی با صدا وارد شد… با تلاطم اومد! بی ملایمت، بی احساس و با کینه.. به قصد کشتن نه ولی به قصد ضربه زدن اومده بود! تموم احساست و غرورمو شکست! خونهِ دلمو نا امن کرد! به جنونم رسوند.. ولی خودش مرهم شد.. احساسات و غرورمو بهتر از اولش ترمیم کرد!

خلاصه رمان پناه یارا

پناه: نگاهی به صورت آروم و نه چندان حوصله دارش کردم. همچنان داشت غر می زد. از ساواش بد می گفت. از ناراحتیاش. از وقتی که این همه مدت تو این خونه هدر کرده بود. از بی انگیزگی اش واسه زندگی و آینده در آخر همچنان تو شوک اتفاقاتی که واسه من افتاده بود. _ پناه.. _ جان؟ _ می خوای کمکت کنم؟ لبخند زدم. اگه امشب یه چیزی غیر این میگفت باید تعجب می کردم. سرمو به طرفین تکون دادم. می خواستم کمک کنه ولی نمی خواستم تو دردسر بندازمش.

مطمعنن ساواش نمی ذاشت اون کاری بکنه. پس باید یه چیزی می گفتم تا کلا منصرفش می کردم از هر کمک و فکری که بخاطر من تو ذهنش داشت. _نه. قیافشو جمع کرد و گفت: _ چیو نه پناه؟ می خوای تا آخر عمرت اینجا بمونی و بپوسی؟ من وکیلم. می تونم با قانون جلو بیام و از اینجا خلاصت کنم. با آرامش جوابشو دادم: _ من عادت کردم نیکتا، بیرون از اینجا دیگه برام غیرعادیه. خیلی بدیا داره ولی حداقلش اینه غذا و جای خواب بهم میدن. آخر عمرمم که نه. یه روزی یکی میاد نجاتم میده.

_ منظورت داداشته؟ _ هر کی غیر اون. ناراحت شد و سرشو پایین انداخت ولی نتونست ساکت بمونه و زمزمه وار پرسید: _ ازش ناامیدی؟ پوزخندی زدم و بلند شدم. _ بیخیال. نگاهی عمیق بهش کردم و گفتم: _میرم آب بخورم. برات قرص خواب آور بیارم بخوری یکم بخوابی حالت خوب شه؟ آره ای گفت و زانوهاشو بغل گرفت و بهم خیره موند. از اتاق زدم بیرون و تندی از خاله شیرین قرصو گرفتم. نگران می پرسید نیکتا کجاست؟ چرا بیرون نمیاد و از این چیزا. می دونست یه اتفاقی افتاده براش ولی دقیقا خبر نداشت…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
"شنیدین میگن عشق بی صدا در می زنه؟! و یهو به خودت میای می بینی وارد زندگیت شده؟! اکثرا همینجوریه.. هر کدوممون که عشقو تجربه کردیم می فهمیم که یهویی وارد زندگیمون شده! برای منم بی صدا در زد ولی با صدا وارد شد... با تلاطم اومد! بی ملایمت، بی احساس و با کینه.. به قصد کشتن نه ولی به قصد ضربه زدن اومده بود! تموم احساست و غرورمو شکست! خونهِ دلمو نا امن کرد! به جنونم رسوند.. ولی خودش مرهم شد.. احساسات و غرورمو بهتر از اولش ترمیم کرد!
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان پناه یارا
  • ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: Kosari22
  • ویراستار: به بوک
  • زبان: فارسی
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • ۱,۰۲۰ بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!