رمان انتقام خون آشام جلد سوم مجموعه مدیس سانچز از مهین مقدسی فر

(3 بررسی مشتری)

رایگان

توضیحات

دانلود رمان انتقام خون آشام جلد سوم مجموعه مدیس سانچز از مهین مقدسی فر با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

او رفته بود؟ دیگر اورا نمیدیدم…؟ قرار بود تا ابد نبینمش؟! شاید یک روز او را میدید شاید!به کاپوت ماشینش تکیه دادم … دردی در قفسه ی سینه ام حس می کردم…

خلاصه رمان انتقام خون آشام

به عمارت رسیدم همه جا ساکت بود آرام وارد عمارت شدم همه ی افراد لنس در سالن بودند، از چیزی که میدیدم شوکه شده سر جایم ایستادم. تمام وسایل عمارت نابود شده بود و وسط سالن یک تابوت قرار داشت. تابوت بزرگ تر از یک تابوت معمولی بود. شاید به اندازه ی دو انسان بالغ فضا داشت. به سمت تابوت رفتم و آرام درش را باز کردم، “نه…” خدای من! ویلیام را کشته بود؟ ویلیام درون تابوت بود و هیچ نشان از زندگی در او دیده نمیشد. او را کشته! لعنتی! ویلیام در این ماجرا نقشی نداشت. قطعا اگر مدیس می فهمید دیوانه میشد متوجه شدم که بجای اینکه از مردن ویلیام ناراحت شوم، از این

ناراحت بودم که مرگ او مدیس را ناراحت می کرد. در تابوت، کنار ویلیام یک فضای خالی وجود داشت! آن جای خالی برای چه کسی بود؟ من…! صدای قدم هایی را شنیدم، برگشتم و لنس را دیدم، پیداش نکردم… ولی پیداش میکنم…. “ولی شما دو تا….”  خونسردانه حرف میزد و این مرا بیشتر میترساند! میدانستم که مرگ نزدیک است! خیلی نزدیک! “خیلی بد تاوان پس میدین… خیلی بد..” نگاهش را از من گرفت از من سوالی نپرسید که او به کجا فرار کرده، میدانست که آنقدرها احمق نیستم که از مدیس مکان فرارش را بپرسم! لنس به سمت گاردش رفت و رو به آن ها غرید: “کار رافائلو هم تموم

کنین و بندازینش تو تابوت کنار ویلیام و همونجا که بهتون دستور دادم دفنشون کنین…” دورگه ها سر تکان دادند و به سمت من آمدند، لنس همانجا ایستاد و شاید می خواست خودش شاهد مرگم باشد. بی حرکت ایستادم قطعا لنس راحت مرا می کشت پس تلاش فایده ای نداشت! مرگ را حس می کردم که نزدیک میشد… تند تر، برو فقط برو، باید تا جایی که میتونی سریع بری،  مدام با خودم تکرار می کردم و پایم را محکم تر روی پدال گاز ماشینم فشار میدادم، همان ماشینی که رافائل به من هدیه داده بود، چشمانم چیزی را نمی دید جز جاده. راه را از بیراهه رفته بودم، راهی که قطعا با ماشین معمولی از آن راه نمی رفتند…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
او رفته بود؟ دیگر اورا نمیدیدم...؟ قرار بود تا ابد نبینمش؟! شاید یک روز او را میدید شاید!به کاپوت ماشینش تکیه دادم ... دردی در قفسه ی سینه ام حس می کردم...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان انتقام خون آشام جلد سوم مجموعه مدیس سانچز
  • ژانر: عاشقانه، بزرگسال، تخیلی، فانتزی
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: مهین مقدسی فر
  • ویراستار: به بوک
  • زبان: فارسی
  • تعداد صفحات: 786
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 6,602 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!