دانلود رمان در انتهای کوهستان سرد اثر معصومه مولایاری

دانلود کتاب در انتهای کوهستان سرد اثر معصومه مولایاری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

سرگذشت زندگی چند شخصیت هست، که به تحریر در آمده، آنها عاشق علوم غریبه هستند و برای آموزش این علم نزد جادوگری که داخل یک روستا ساکن هست می‌روند! شروع داستان از جایی هست که ودیان و دوستش (سحر) برای پیدا کردن گل ارغوان وحشی وارد یک جنگل می‌شوند در آنجا اتفاقات عجیب و ترسناکی را تجربه میکند و هنگامیکه باز می‌گردند، با جنازه استاد رحیم روبرو میشوند …

خلاصه رمان در انتهای کوهستان سرد

با صدای کوبیده شدن در خانه سحر و سهند از اتاق خارج شدند. ودیان پارچه را کمی کنار زد و کف دست او را دوباره نگاه کرد و نگاهی به کف دست خود انداخت. لرزی از ترس بر وجودش رخنه کرد. دستش را رها کرد. صورتش نورانی و مظلومتر شده بود. آرام خوابیده بود و دهانش کمی باز بود. موهای سفید و ریش بلند جوگندمیاش را انگار شانه زده بودند. مرتب و تمیز بود. مثل همیشه، ولی با فرق اینکه دیگر نبود. دیگر برایش پدری نمیکرد.

دیگر نفس نمیکشید. یاد مرگ مادرش افتاد. ولی در آن زمان چیزی از واژه مرگ را درک نکرده بود و امروز به معنای واقعی عزادار شده بود. فسفس کنان رویش را کشید. همسایه ها به همراه دکتر روستا وارد اتاق شدند. دکتر مرگش را تایید کرد و جنازه را به مسجد بردند. تمام روستا ناراحت و غمگین لباس سیاه به تن کرده بودند.

دلش از بیرحمی پسرش رنجید اگر او دیوانه بود، پس چرا زنان و مردان روستا برایش ناراحت بودند و از او به خوبی یاد میکردند؟ صدای ظریف دختر نوجوان شهلا خانم او را از اعماق ذهنش بیرون کشید.  خاله مامانم گفت امشب بیایید خونه ما تا حلوا بپزیم و شب رو پیش ما بمونید. دلش نمیخواست از خانه استاد دور شود. عزیز دلم به مادرت بگو دستش درد نکنه! امشب همین جا میمونیم. شما بیایید. چشم خاله …