رمان سقوط (جلد اول از مجموعه شیدایی) از صدی

۲۸,۳۰۰ تومان

وقتی پنج سالم بود به تورن گریس گفتم وقتی که بزرگ شدم می‌خوام باهاش ازدواج کنم. وقتی ۱۸ سالم شد این رو واضح و روشن بهش گفتم که هنوز هم حسم همونه. مشکل چیه؟ اون ۱۵ سال ازم بزرگتره و بهترین دوست پدرمه. تورن گریس صمیمی‌ ترین دوست پدرم، عموی ناتنی‌ام، همیشه سنگ صبور من بود. کسی که هرگز نباید می‌خواستمش. اما من اون رو می‌خواستم و همیشه عاشقش بودم. اون هم عاشقم بود. تور یکی از آدم‌های خوب بود. دوست‌داشتنی، متعهد …

توضیحات

دانلود رمان سقوط (جلد اول از مجموعه شیدایی) از صدی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

وقتی پنج سالم بود به تورن گریس گفتم وقتی که بزرگ شدم می‌خوام باهاش ازدواج کنم. وقتی ۱۸ سالم شد این رو واضح و روشن بهش گفتم که هنوز هم حسم همونه. مشکل چیه؟ اون ۱۵ سال ازم بزرگتره و بهترین دوست پدرمه. تورن گریس صمیمی‌ ترین دوست پدرم، عموی ناتنی‌ام، همیشه سنگ صبور من بود. کسی که هرگز نباید می‌خواستمش. اما من اون رو می‌خواستم و همیشه عاشقش بودم. اون هم عاشقم بود. تور یکی از آدم‌های خوب بود. دوست‌داشتنی، متعهد …

خلاصه رمان سقوط

“کنزی” در اتاقش بسته بود. پشت در توی راهرو ایستاده بودم و کاملاً گیج شده بودم. و کاملا گیج شد اون قبلاً در اتاقش رو نمی‌بست. چرا امروز؟ باید یه معنی ای می‌داشت یعنی سعی می کرد چیزی به من بگه؟ کاری کردم یا چیزی گفتم که اون رو عصبانی کنم؟ خیلی بهش چسبیده بودم؟ خطی بینمون کشیده که قبلاً هرگز وجود نداشت؟ بوی لازانیا که توی فر پخته میشد صدای معده‌م رو به نشانه اعتراض بلند کرد و در حالی که به در بسته خیره بودم، به معنای اون فکر می کردم. آروم در زدم

و منتظر موندم صدایی از طرف دیگه نشنیدم برای همین محکم تر در زدم بازم هیچی محکم تر کوبیدم. «تور؟» گوشم رو به در فشار دادم و صدای خروپف خفیفش تنها چیزی بود که شنیدم. به درک. در رو باز کردم و به داخل اتاقش قدم گذاشتم، کمی احساس گناه کردم اما وقتی چشمام به اون افتاد، به سرعت به چیزی کاملاً متفاوت تبدیل شد. روی تخت سفیدش دراز کشیده بود و جز شلوارک سیاه چیزی نپوشیده بود به معنای واقعی کلمه خشکم زد و فقط بهش خیره شده

بودم. نفسم توی گلوم حبس شد چون انبوهی از احساساتی که قبلاً هرگز احساس نکرده بودم منو تسخیر کرد. من تورن رو تقریباً هر روز از تموم زندگیم دیده بودم. من اون رو توی نوجوونی و همینطور به عنوان یک مرد دیده بودم. اون رو شاد، غمگین، مریض، گیج، پشت میله های زندان، سوار موتور سیکلت، سوار کامیون، غمگین، عصبانی، عاشق، بازیگوش و جدی دیده بودم اما هرگز اون رو انگار که از یه پورتال جادویی جذابیت افتاده بود بیرون ندیده بودم. می‌دونستم که اون …

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: سقوط
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • ملیت: خارجی
  • نویسنده: صدی
  • ویراستار: به بوک
  • زبان: فارسی
  • تعداد صفحات: ۱۱۹۸
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 356 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!