دانلود رمان کمی تاریک تر Pdf فرزانه صفایی فرد (افرا و آزاد)

دانلود رمان کمی تاریک تر Pdf فرزانه صفایی فرد (افرا و آزاد)

افرا در مواجهه با این انتخاب دست و پنجه نرم می‌کند. آیا او باید به عقاید خانواده‌اش و تربیتی که دیده است، پایبند بماند یا به عشق خود اعتماد کند و از این فرصت برای تجربه‌ی چیزهای جدید استفاده کند؟ آزاد، پسری که از دنیای متفاوتی به او نگاه می‌کند، نیز در تضاد با خانواده‌اش قرار دارد. او به افرا ابراز علاقه کرده و از او می‌خواهد که به دنیایی ناشناخته و پر از احساسات عشق بپیوندد.در این داستان، افرا باید تصمیم بگیرد که آیا او به عقاید و انتظارات خود و خانواده‌اش پایبند می‌ماند یا به عشق و تجربه‌ی زندگی جدید اجازه می‌دهد. این تضادها و انتخاب‌ها، داستان را به سمت‌های جالب و پر از تعارض می‌برد. آیا افرا می‌تواند تعادلی بین دو دنیا بیابد؟

دانلود رمان کمی تاریک تر از فرزانه صفایی فرد (افرا و آزاد)

گوشه ای از رمان کمی تاریک تر اثر فرزانه صفایی فرد :

حس میکنم بمبی ساعتی هستم که به سه ثانیه ی آخر رسیده فکر می کنم میتوانم او را هم زیر بار فحش و مشت بگیرم که اینطور با عذاب وجدان من بازی کرده بود. او هم مرا خر فرض کرده بود. انگار خشمم را می فهمد. نگاهش را با اخم و شرمندگی میدزدد و من حرصی از میان دندان هایم می غرم پس اعتیادش به خاطر ازدواج من نبود،. خودم سرم را برای خودم تکان می دهم آره دیگه چون اگه بود باید از همون یک سال پیش که پای کیهان به زندگی من باز شد به این روز می افتاد،من خودمم نمی دونستم، اون وقتی جریان ازدواج رها رو فهمید به من چیزی نگفت من فقط جلز و وازای رها رو میدیدم و آزادی که روز به روز بیشتر داغون میشد،اما وقتی فهمید تو با،.نمی گذارم ادامه دهد دیگر برایم مهم نیست که حقیقت چیست و هر کس چطور فکر می کند مهم نیست که قبلا هم علی اشاره ای به این موضوع کرده بود و من از کنارش گذشته بودم حالا مهم خوده بیچاره ام هستم شما همتون منو کردید به کیسه بکس تا بتونید خودتون رو خالی کنید.

حرص در درونم آنقدر بالا زده که نفس های داغ شده ام راه گلویم را می خشم سوزانند. حس می کنم سرخ شده ام.خواهرش اون روز جوری حرف زد که من دلم میخواست به خاطر ازدواجی که حقم بوده و به هیچ احدی ربطی نداشته خودم رو بکشم، همه ی تقصیرای خودس همه ی گندای خودش رو جوری انداخت گردن من که حتی نمی تونستم تصور کنم غیر از من مقصری برای وضعیت آزاد وجود داره، اما حالا میبینم که بد شدن حال آزاد به خاطر گندایی بوده که خواهرش پنهانی زده.هول کرده از خروش ناگهانی من دستانش را بالا می آورد و تند و تند میگوید: می دونم من متاسفم، باور کن منم تازه جریان رها و شوهرت رو فهمیدم، آزاد این رو هم که فهمید اصلا حرف نمیزد فقط گند میزد به حال و روز خودش خودش رو گم و گور کرد و بیشتر تو اون زهرماری غرق شد تا به این روز افتاد، حب من چه میدونستم، من فکر کردم به خاطر ازدواج توئه که کارش به اینجا کشیده،. وای خدا من دیگه هیچ چیز باورم نمیشه، شما که ادعای برادریتون میشد با آزاد. مگه میشه تازه همه چیز رو فهمیده باشید.

بعدم خودتون میگید دوماه از اعتیادش می گذره، پس یعنی این مدتی هم که گم شده بود و شما دنبالش بودید که رها اومد سراغ من معتاد بوده و شما می دونستید، شما هم همه چیز رو با دروغ به من گفتید تا یکی رو داشته باشید تقصیرها رو بندازید سرش و خودتون رو روش خالی کنید.باور کن به روح پدربزرگم من جریان رها رو نمی دونستم، به غیر از عمه و مادر بزرگش که اونا هم بعد از آزاد ،فهمیدن هیچ کس از ازدواج رها خبر نداره، بعدم من از شروع اعتیادش به این شکل ایران نبودم من الان یک ماهه برگشتم که همش داشتم دنبالش میگشتم تا پیداش کنم مجبور بودم به خاطر کاری مربوط به شرکت پدرم برم اروپا، تا وقتی بودم آزاد رو کنترل میکردم با رفتنم اما کسی نبود من فکر نمی کردم تو اون چهل پنجاه روزی که نبودم اینطوری بشه، دورادور با واسطه هواش رو داشتم وقتی برگشتم یک ماهی بود که گم و گور شده بود و کسی به من که راه دور بودم خبر نداده بود تا مثلا نگران نشم …

دانلود رمان کمی تاریک تر از فرزانه صفایی فرد (افرا و آزاد)

  • اشتراک گذاری
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 55 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!