رمان همدم خاطره ها از منیر مهریزی مقدم

(دیدگاه ۳ کاربر)

تماس بگیرید

توضیحات

دانلود رمان همدم خاطره ها از منیر مهریزی مقدم با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

یک بند سیگار کشیدن‌هاش، شب‌ها دیر اومدن‌هاش، ریخت و پاش‌هاش، دختر بازی‌ها و بی‌قید بودن به وضع خانواده و تازه ضعیف شدن هیکلش و گاهی حالت غیرطبیعی و حرکاتش که داد می‌زد یه کوفت و زهرماری هم مصرف می‌کنه، امان فکریم رو بریده بود.

خلاصه رمان همدم خاطره ها

اون شب من و کسری به عنوان آخرین شب رفتیم خونه مامان بزرگ خوابیدیم. بابا ما رو رسوند و قابلمه غذایی که مامان بزرگ براشون تهیه دیده بود برد. توی خونه جایی برای خوابیدن نبود مگه روی همون تیکه موکت! بابا نمی خواست خونه ای رو که همه وسایلش بسته بندیه خالی بگذاره. مامان هم که طبیعتاً تنهاش نمی گذاشت. طاها و سـبـا هـم چسبیده به مامان و راضی به جدا شدن از اون نبودند! صبح مامان بزرگ اصرار کرد همونجا بمونم تا شب با همدیگه بریم ولی گفتم که می خوام برم حموم و لباس نیاوردم. ازش خداحافظی کرده و راه افتادیم.

سفارش کرد ظهر بابا رو بفرستیم دنبال نهار. بنده خدا چند روز بود که شام و نهارمون رو می پخت و می فرستاد. بین راه از کسری جدا شدم. بابا بهش گفته بود نون بگیره. بقیه راه رو تنها رفتم و بی اختیار به یاد خواب بد شب گذشته افتادم. خواب دیده بودم رفتیم خونه جدیدمون ولی همش خرابه است! سرم رو تکون دادم تا خواب و فکر بد از ذهنم بپرد! پسر همسایه سر کوچه مون که مدتی بود نگاه هاش معنی دار شـده بود با حسرت نگام کرد! طفلکی حتماً از رفتنمون با خبر شده بود ولی مسلماً از نامزدیم خبر نداشت سرم رو انداختم پایین و رفتم

طرف خونه. حیاط و پارکینگ رو نگاه کردم. حالا تنها ماشین ما اونجا بود، دیگه داشتیم می رفتیم و قسمتی از خاطراتمون رو اینجا جا می ذاشتیم. وارد هال که شدم صدای جیغ وحشت زده سبا پرده گوشم رو لرزوند! مامان در حالی که با عجله به طرف حموم می رفت جواب سلامم رو داد… پرسیدم: باز چی شده جیغ میکشه؟ مامان در حموم رو باز کرد و سبا رو آورد بیرون و اونو بوسید، آرومش کرد و فرستادش توی اتاقم تا موهاشوخشک کنه. چقدر صبور و مهربون بود! مامان رفت آشپزخونه و منم پشت سرش دوباره سؤالم رو تکرار کردم….

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
یک بند سیگار کشیدن‌هاش، شب‌ها دیر اومدن‌هاش، ریخت و پاش‌هاش، دختر بازی‌ها و بی‌قید بودن به وضع خانواده و تازه ضعیف شدن هیکلش و گاهی حالت غیرطبیعی و حرکاتش که داد می‌زد یه کوفت و زهرماری هم مصرف می‌کنه، امان فکریم رو بریده بود.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان همدم خاطره ها
  • ژانر: عاشقانه
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: منیر مهریزی مقدم
  • ویراستار: به بوک
  • زبان: فارسی
  • تعداد صفحات: 550
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • ۱,۱۶۲ بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!