رمان سردرد از زهرا بیگدلی

(دیدگاه ۳ کاربر)

رایگان

توضیحات

دانلود رمان سردرد از زهرا بیگدلی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

مثل یه ارایش نظامی برای حمله اس..چیزی که زندگی سه تا دخترو ساخته و داره شکل میده.. دردایی که جدا از درد عشقه… دردای واقعی… دردناک… مثل شطرنج باید عمل کرد.. باید جنگید… باید مهره هارو بیرون بندازی… تا ببری… اما واسه بردن خیلی از مهره ها بیرون افتادند… ولی باید دردسرهارو به جون خرید… ریسک کرد… باید با دردسر زندگی کرد…

خلاصه رمان سردرد

“پروا” از سبزی پاک کردن خوشم نمی آمد ولی دورهمی هایمان را دوست داشتم. تفریح ما ندار هاست دیگر… روی یکی از سه تخت دور حوض نشستیم و با همسایه ها، همسایه که نه بهتر است بگویم هم خانه، یک خانه بود و شش اتاق دور تا دور حیاطش که هر خانواده در یکی از آن ها روزگار می گذراندیم، نشسته بودیم و سبزی ها را برای آشی که قرار بود برای شام بار بگذاریم پاک می کردیم. سرو ته تره ها را گرفتم و توی لگن بزرگ انداختم. ساجده کش و قوسی به کمرش داد. فرشته خانم نگران پرسید: درد داری؟ مثل همیشه لبخند زد. – نه درد ندارم،

کمرم نمی کشه زیاد می شینم. سریع بالش را روی تخت کناری گذاشت. – پاشو دختر خوب، این هفته آخری رو هم به خودت فشار نیار، ان شاالله به خوشی و سلامت بار شیشه ات رو زمین بذاری. ساجده درد داشت که دیگر تعارف نکرد، بلند شد و روی تخت دراز کشید و همان حین ببخشیدی گفت که همگی تعارفش را با《راحت باشجواب دادیم. گوشی دینا چشمک می زد. – پیام اومد برات دینا. ابرو بالا انداخت که یعنی دنباله اش را نگیرم و باز مشکوک بود! دسته ای تره برداشتم و کمی سرم را به سر دینا نزدیک کردم. -کیه؟ هیشی گفت و بلند شد و به بهانه ی

شستن دیگ آن سمت حوض رفت. دوست نداشتم گند بزند و می‌دانستم دختری است احساساتی! بلند شدم و جمع زن ها را که بساط غیبتشان جور بود ترک کردم و کنار دینا ایستادم. چشمکی حواله اش کردم. – کی بود؟ لب هایش با سخاوت کش آمد و چشم های قهوه ای درشتش برق زد. – هوشنگ. بی اراده و متحیر صدایم بالا رفت: کی؟! هو… دستش را روی دهانم گذاشت و فشار داد تا گاف ندهم. تازه متوجه موقعیتمان شدم و آرام دستش را پایین کشیدم و با تعجب ولی آرام پرسیدم: هوشنگ خوشگله؟! خندید و یعنی بله. – باورم نمیشه دینا!

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
مثل یه ارایش نظامی برای حمله اس..چیزی که زندگی سه تا دخترو ساخته و داره شکل میده.. دردایی که جدا از درد عشقه.. دردای واقعی... دردناک... مثل شطرنج باید عمل کرد.. باید جنگید... باید مهره هارو بیرون بندازی... تا ببری... اما واسه بردن خیلی از مهره ها بیرون افتادند... ولی باید دردسرها رو به جون خرید... ریسک کرد... باید با دردسر زندگی کرد...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان سردرد
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی، هیجانی
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: زهرا بیگدلی
  • ویراستار: به بوک
  • زبان: فارسی
  • تعداد صفحات: 1020
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • ۲۵۹ بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!