رمان تیتراژ آخر زندگیم از صبا طهرانی

۶۰,۰۰۰ تومان

توضیحات

دانلود رمان تیتراژ آخر زندگیم از صبا طهرانی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

صحرا دختری که زندگی تکراری خودش رو سپری می‌کنه، ناخواسته گیر اتفاقات عجیبی می‌افته. داستان از یه تاکسی شروع می‌شه، نه یه تاکسی معمولی، یه تاکسی مرگ‌آور! راننده‌ش آقاست؟ نه. میشه گفت همه‌ چیز از اونجایی شروع شد که راننده‌ی خانم ما مقابل یک مرد عجیب قرار می‌گیره، اما فقط اون نیست و تو خونه‌ی صحرا هم اتفاق عجیبی می‌افته.

خلاصه رمان تیتراژ آخر زندگیم

سری تکون دادم و بیرون رفتم به دوربین هایی که داخل خونه گذاشته بودن زل زدم چشمم به نگهبان ها و همین طور در ورودی خورد. کلافه سر تکون دادم تا از فکرهای چرتم بیرون بیام. هوا تاریک شده بود و همه چیز کسل کننده شده .بود به داراب که هنوز هم رو تخت دراز کشیده بود زل زدم به کاناپه ی گوشه ی اتاق نگاه کردم نگاهی به قیافه ی غرق در خوابش کردم. به یاد روزی که جلوی ماشین پرید و از قیافه ی کلافهش لبخندی رو لبم اومد کنارش نشستم. یاد تمام بلاهایی که سرم آورده بود، افتادم؛ ولی وقتی به چهره ی مظلوم در خوابش زل زدم انگار همه چیز یادم رفت پتو رو روش کشیدم و بالش کنارش رو به آرومی برداشتم و روی کاناپه دراز کشیدم نفس عمیقی کشیدم و چشمام رو بستم و به خواب عمیقی فرو رفتم.

کمی توی جام وول خوردم و نیم خیز شدم و چشمام رو مالیدم – خوب خوابیدی؟ نگاهی بهش کردم که تکیه زده بود و بهم زل زده بود. سری تکون دادم و گفتم: رو تخت بهت خوش گذشت؟ چشم غره ای رفت و گفت: اوکی امشب تو بخواب. ایشی گفتم و سریع دوش گرفتم و لباس هام رو عوض کردم. داخل سالن رفتم و فقط یک قهوه ی تلخ خوردم و به داراب که کله ش تو گوشی بود زل زدم با نگاهش غافلگیرم کرد و گفت: – امشب مأموریته. سری تکون دادم و گفتم میشه بگی باز میخوای چیکار کنی؟ موبایل رو کنار گذاشت و نیشخندی زد قراره فقط کیف یه آدم رو بزنم و همین. با ذوقی که نمیدونم از کجا اومده بود ادامه جمله ش رو خودم گفتم و فیلم ببینیم. مگه نه؟ لبخند محوی زد و سر تکون داد.

داخل اتاق رفتم و یکی از مانتوهای مجلسی مشکی رنگ رو انتخاب کردم و با روسری کوتاهی ست کردم خط چشمم رو کشیدم و خط لب تیرهم رو پررنگ کردم بیرون رفتم که منتظر تو ماشین نشسته بود و از پشت شیشه نگاهی به سر تا پام کرد از عمارت خارج شدیم که گفت یادت باشه تو فقط فیلمت رو میبینی و کاری به کار من نداشته باش. هر جا رفتم نیا دنبالم سری تکون دادم و بعد رسیدن به سینما دستم رو گرفت و با هم وارد شدیم. قسمتی از سالن نشستیم و فیلم شروع شد غرق تماشای فیلم شدم و تازه فهمیدم که دختر توی فیلم چقدر شبیه من بود. حتی به این هم توجه نکردم که داراب رفت و باز حضورش رو حس کردم یه قسمت توی فیلم بود دختره اشک ریخت و گفت: من واسه تو همه کار کردم حتی جونمم واست دادم.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب

صحرا دختری که زندگی تکراری خودش رو سپری می‌کنه، ناخواسته گیر اتفاقات عجیبی می‌افته. داستان از یه تاکسی شروع می‌شه، نه یه تاکسی معمولی، یه تاکسی مرگ‌آور! راننده‌ش آقاست؟ نه. میشه گفت همه‌ چیز از اونجایی شروع شد که راننده‌ی خانم ما مقابل یک مرد عجیب قرار می‌گیره، اما فقط اون نیست و تو خونه‌ی صحرا هم اتفاق عجیبی می‌افته.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: تیتراژ آخر زندگیم
  • ژانر: عاشقانه، مافیایی
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: صبا طهرانی
  • ویراستار: به بوک
  • زبان: فارسی
  • تعداد صفحات: 215
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • ۶۷ بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!