رمان گره های روشن از عالیه جهان بین

(دیدگاه ۳ کاربر)

۲۳,۷۰۰ تومان

توضیحات

دانلود رمان گره های روشن از عالیه جهان بین با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

حوله را دور سرم پیچیدم و از اتاق خارج شدم. وارد آشپزخانه شدم و از کشویِ یخچال، چند گیلاس برداشتم و به دهان انداختم. میوه‌ی نوبرانه… طعم ملسش را دوست داشتم. هنوز هسته‌هایش را از دهانم بیرون نیاورده بودم که موبایلم به صدا درآمد. هسته‌ها را درونِ سطل زباله تف کردم و به طرف صدا رفتم. با دیدن شماره‌ی خشایار، رد تماس دادم. حوصله‌ی شنیدنِ مزخرفاتش را نداشتم…

خلاصه رمان گره های روشن

چقدر سخت بود که هم به حرف خشایار، هم مهیار گوش کنم. لب باز کردم چون این لب‌ها به هم دوخته نمی‌شدند. سرش هنوز روی دستش بود و رگ‌های برجسته‌ی پشت دستش وادارم می‌کرد سکوت نکنم. حالا که تا این‌جای حرف‌ها را گفته بودیم، پس نباید چیزی ناگفته باقی می‌ماند. تعلل کردم تا همه‌ی اتفاقاتِ تلخِ آن شب را به خاطر بیاورم. – اون شبی که لاله اومد تو اتاق من، مستِ مست بودم، ولی خوب یادمه. با لادن رفته بودیم یه پارتی تو شمال شهر… تمام مدت من لادن رو ندیدم، انگار بین شلوغی گم شده بود.

یکی اومد کنارم، اصلا نمی‌دونم چی شد که دست اون دختر رو رد نکردم. اون‌قدر خوردم که چشام چهارتا می‌دید، بعد یهو سروکله‌ی لادن پیدا شد و برگشتیم خونه، در حالی که من اصلا روی پا بند نبودم. کمکم کرد رو تخت دراز کشیدم، وقتی رفت تازه لاله اومد. قسم می‌خورم یه نقشه بود. هنوزم نمی‌دونم اون دختر کی بود به من مشروب تعارف کرد؟ قصدشون چیزِ دیگه بود مهیار… نبضِ شقیقه‌ها و تغییرِ رنگ‌دانه‌های پوستی‌اش را می‌دیدم و من از حالِ خودم بی‌خبر بودم.

بینی بالا کشیدم و دستم روی گردنم نشست و مهیار ابدا تکان نخورد. -من نامردی نکردم، حتی وقتی لاله گفت همیشه منو می‌خواسته، نه التماسش نه ناله‌هاش برام مهم نبود، نه چون خودم عاشق لادن بودم؛ چون اون نامزدِ تو بود. قسم می‌خورم یه لحظه هم به چشمی غیرِ خواهری نگاش نکردم. این وسط گناه من چیه؟ تو بگو… آهِ جانسوزش وجودم را مثل شمع آب کرد. خودم را وادار کردم که بلند شوم، کنارش روی تخت نشستم. از زرد شدنِ سر انگشتانش متوجه فشاری که به سرش می‌آورد شدم و دستش را گرفتم، این‌ بار پَسَم نزد…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
حوله را دور سرم پیچیدم و از اتاق خارج شدم. وارد آشپزخانه شدم و از کشویِ یخچال، چند گیلاس برداشتم و به دهان انداختم. میوه‌ی نوبرانه... طعم ملسش را دوست داشتم. هنوز هسته‌هایش را از دهانم بیرون نیاورده بودم که موبایلم به صدا درآمد. هسته‌ها را درونِ سطل زباله تف کردم و به طرف صدا رفتم. با دیدن شماره‌ی خشایار، رد تماس دادم. حوصله‌ی شنیدنِ مزخرفاتش را نداشتم...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان گره های روشن
  • ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: عالیه جهان بین
  • ویراستار: به بوک
  • زبان: فارسی
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • ۲۰۴ بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!