رمان بی گدار از مستانه بانو

(3 بررسی مشتری)

رایگان

توضیحات

دانلود رمان بی گدار از مستانه بانو با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

پاهایش مسخ شده از صدای آواز، بدون دریافت هیچ فرمانی از مغزش به سمت منبع آن احساس روحنواز قدم برداشت. با دیدنش پشت میز صبحانه ی کنار پنجره، لبخندی به زیبایی آن آواز، روی لب هایش نشست. صدایش اوج گرفت و نگاهش چرخید؛ با دیدن هامین که به ستون تکیه زده و نگاه تحسین برانگیزش را نثارش میکرد، لبخند زد و از پشت میز بلند شد…

خلاصه رمان بی گدار

هامین آغوشش را به رویش باز کرد و اجازه داد عطر بهار نارنج ذاتی دخترک، مهمان وجودش شود. عطری که از وجود مادرش به ارث برده بود. مادرش!… این کلمه صدای جیغ و گریه را در ذهنش پخش می کرد. سرش را کمی تکان داد تا از آن جهنم بیرون بیاید. صدای روحنواز دخترک برای فراموشی تمام سیاهی ها کافی بود: -صبح بخیر؛ سر صبحی چشمات چرا سرخه؟ هامین دستی به چشمانش کشید و با لبخندی هر چند خسته اما واقعی جواب داد: -آخر ماهه دیگه؛

کارها تمومی ندارن بابا! آیناز داری مثل عزیز صحبت میکنی ها. آیناز شیطنت جمله ی پدرش را ندید گرفت و همانطور که به سمت میز می رفت، با نگرانی گفت: -باید بیشتر مراقب خودت باشی. هامین نگاه عمیقی به آیناز انداخت. بزرگ شده بود… بزرگ شدنی که برای او خون دل ها ساخته بود. چه در زمان بیماری های کودکی و گریه کردن های از سر بی قراری که پا به پایش اشک ریخته بود و چه زمانی که هورمون های زنانه دوران بلوغش او را به عصبی ترین و منزوی ترین دختر دنیا تبدیل می کرد.

از شکوفایی گلی که با دستان خودش پرورش داده بود می ترسید! از به چشم آمدنش می ترسید! از دستانی که کمین کرده اند برای چیدنش می ترسید!… خودش را می شناخت؛ چون خاری زهرآگین بود که برای محافظت از گلش در دستان شکارچی فرو می رفت و هست و نیستشان را به باد می داد. اما می ترسید از خواستن هایی که در وجود دخترکش جمع شده بود… می دانست گلش آنقدر ارزش دارد که دیگران سوزش خارهای چسبیده به گل را تحمل می کنند. قدم پیش گذاشت…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
پاهایش مسخ شده از صدای آواز، بدون دریافت هیچ فرمانی از مغزش به سمت منبع آن احساس روحنواز قدم برداشت. با دیدنش پشت میز صبحانه ی کنار پنجره، لبخندی به زیبایی آن آواز، روی لب هایش نشست. صدایش اوج گرفت و نگاهش چرخید؛ با دیدن هامین که به ستون تکیه زده و نگاه تحسین برانگیزش را نثارش میکرد، لبخند زد و از پشت میز بلند شد...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان بی گدار
  • ژانر: #عاشقانه
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: مستانه بانو
  • ویراستار: به بوک
  • زبان: فارسی
  • تعداد صفحات: 521
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 392 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!