رمان زندگی به وقت اقلیما رمانی متفاوت با درون مایه ای تخیلیست که در بسیاری از عقاید و مکتب ها تایید می شود،تناسخ یا کالبد جسم یا...اما اتفاقی که در رمان زندگی بوقت اقلیما رخ می دهد...داستان دختری به نام جاناست که زندگیش دست خوش اتفاق عجیبی میشه،جانا یه دختر مجرد نقاش با پدر مادری فرهیخته ست که قراره بزودی ...
“ ترنم ” با پدری متعصب و سختگیر زندگی میکند. اما دلخوشیاش به وجود مادرش و پسرخالهاش ، “ الیاس ” ، است. صمیمیت و وابستگی او و الیاس به کودکیشان محدود نشده و همچنان باقیست. با وقوع اتفاقاتی مرتبط با برادر ناتنی الیاس، “ آراز ” ، زندگی “ ترنم ” و “ الیاس ” تغییر میکند و فصل ...
الوند، پسری که نتیجهی یک رابطهی اشتباه است، سالهاست که خانوادهاش را ترک کرده و زندگیای عجیب و پرماجرا را برای خود رقم زده است. این زندگی پر از افراد مختلف با شغلها و سیاستهای کثیف است. در مسائل کاری، او با یکی از رقبای بزرگ خود درگیر میشود و تصمیم میگیرد برای انتقام، به دختر تنهای آن شخص نزدیک ...
به طور خلاصه، داستان در مورد دختری به نام شیرین است که در یک روستا زندگی میکند. پدر او به شدت متعصب است. یک مرد به این روستا میآید و عاشق خواهر شیرین میشود. با وجود مشکلات و تناقضات، شیرین مجبور به ازدواج با این پسر میشود. داستان عشقی پر از فراز و نشیب، غیرت، خیانت و امید را روایت میکند.
...
سودا، دختری که در دانشگاه عاشق رادمان میشود، اما وقتی با خواهرش آشنا میشود، عشق آنها نیز شکل میگیرد. رادمان در نهایت با خواهر سودا ازدواج میکند. سودا برای فراموش کردن رادمان به خارج از کشور میرود تا ادامه تحصیل دهد. پس از چهار سال، بازگشته و متوجه میشود که هنوز به رادمان بیحس نیست. برای همین، تصمیم میگیرد با ...
حاج یاسین، به درخواست بزرگ و معتمد محل، مجبور میشود تا آهو را به صورت صوری به عقد موقت خود درآورد. آهو، به خاطر جواب منفی که به پسرعموی نااهل خود داده، هر روز و هر ساعت مورد اذیت و آزار او قرار میگیرد. به همین دلیل حاج صابر از یاسین میخواهد تا آهو را به عقد خود درآورد.
...
میران محمدی، پسری سختگیر و متعصب نسبت به جنس مونث است. او زخمهایی از اتفاقات گذشته زندگی خورده است و در جستجوی آرامش است. برای زدن زخمهای مشابه خودش در قلب، دخترش را پیدا میکند. این دختر سوژهای برای زندگی او میشود، دختری که باید تقاص مادرش و پس بده. او ساده و سر به زیر است، اما به نظر ...
در دورهای که پرنیا به تجربههای وحشتناک و دردآوری دچار شده، اطرافیان او به اختلالات روانی او اعتقاد دارند. آنها فکر میکنند که تمام چیزهایی که پرنیا میبیند و میشنود، صرفاً توهم است و ناشی از بیماریاش. به منظور تغییر حال او، خانوادهاش او را به سفر میفرستند، اما آنها از این موضوع غافل هستند که دوستانشان به شدت به ...
افرا ملک، دختری سرزنده و پرروئه، به زور وارد مزرعهی بزرگ و نامدار تارخ میشود. در این مزرعه، همه از او مثل بید میترسند. روز اول کار، او به اشتباه رئیس خود را با یکی از کارگران اشتباه گرفته و سوتیهای پشت سوتی میدهد. حالا تارخ، او را اخراج میکند، اما افرا با اصرار میگوید: «نمیرررررم!» فکر کنید، آیا این ...
آذین، دختری خودساخته و موفق است. او توانسته یک برند ورشکسته را بسیار معروف کند. اما تا زمانی که پای البرز وسط نباشد، سوال این است: البرز کیست؟البرز، کسی است که آذین از بچگی دوستش داشته و بینشان علاقهای آتشین وجود داشته است. اما دست تقدیر آنها را از هم جدا کرده است. حالا پس از هشت سال از جداییشان، ...
یزدان کیانی، مرد مقتدر و مرموز، به دنبال پیدا کردن قاتل همسرش است. او میداند که پسر عمویش، که به عنوان مقتول دستگیر شده، قاتل نیست. سروین پایدار، دختری باهوش و جسور، با نامزدش، پسر عموی یزدان، تصمیم میگیرد تا با یزدان همدست شود و قاتل اصلی را پیدا کنند تا علی را نجات دهند.
...
در داستانی پر از احساسات و تضادها، امیرحافظ به عنوان یک پسر اصیل، در شب ازدواج با تردیدهایی مواجه میشود. عشق به سارا، زنی که دوستش دارد، او را به سمت تصمیمگیریهایی میکشاند که ممکن است تمایلات مردانهاش را نادیده بگیرد. آیا او به عشق خود وفادار میماند یا تصمیمی دیگر میگیرد؟
...
ماوا حسینی پناه، یک روانشناس قَدَر است که جذابیت را با تار و پود خود سرشته کرده است. او دختری دلآرام است که ناز صدایش، لمس دستانش، و تن ظریفش، ارامش بخش یک مرد را به خود جلب میکند. اما او در اسارت قدرتی شوم قرار دارد. یک گروهک مخوف، تاریک و غارتگر، خون و اشکهای یک دختر را تقدیم ...
به زبان اول شخص، داستان از دیدگاه یک دختر کولی روایت میشود. این دختر، نماد تمام خواستههای انسانی است. او پر از زندگی، روح و لذت است. در مقابل، مرد داستان پر از غرور، تکبر و نادیدهگری است. تقابل این دو شخصیت با سایر شخصیتهای فرعی داستان، اساس داستان را تشکیل میدهد.
...