رمان زمستان ابدی از کوثر شاهینی فر

تماس بگیرید

توضیحات

دانلود رمان زمستان ابدی از کوثر شاهینی فر با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

صداش بین هیاهوی دادگاه می پیچه … توی گوشی … توی گوشم: صبح چهار شنبه امضا میشه و غروب بین اذان مغرب و عشاء صیغه ی طلاق جاری میشه … ثبت محضـ …گوشی هنوزم بیخ گوشمه … یعنی فرزام کاملاً پاک میشه؟ … ازهمه جا حتی شناسنامه م … حتی زندگیم! … من نه که غصه نخورم، نه … من فقط فرصت غصه خوردن نداشتم … هیچوقت!

خلاصه رمان زمستان ابدی

مکث میکنه و عقب برمیگرده … قطره های بارون چکه می کنن … روی موهام … روی صورتم … اصلا چرا صداش کردم و دنبالش اومدم ؟…اون اما جلو میاد و لبه ی چتر رو میگیره روی سرم .. بی حرف … منتظر ! … لبخندم پهن میشه … خب آدم دنبال چه دلایلی می تونه توی زندگیش باشه برای زندگی کردن ؟! هوای بارونی که می تونه نفس بکشه … بچه ای که درونش رشد میکنه …. خانواده ای که حتی اگه بد باشی نگران اینن سرما بخوری یا نخوری … از همه مهم تر، خودت … زندگی که ارزش داره !!!ـ منتظرم گذاشتی که چی بگی ؟! ..لبخندم از روی لبام نمیره … میگم : هیچی زیر بار ابروهای پر پشتش بهم خیره می مونه … سبیل های مرتبش … ته ریشش … درشته … قدش کمی بلندتر از منه … شکمی که کمی برآمده س و پلیور خاکستری که روی پیراهن آبیش، زیر کت تن زده! میگه : برای هیچی دویدی ؟! …ـ خواستم بگم دوسم داشته باش! … بهم بگو سلام بابا جان!

– تو انتخابتو کردی یارا … من فقط می تونم دعا کنم … پشیمون نشی! … لبخند روی لبام خشک میشه … بهم پشت میکنه .. دور میشه … قطره ها از نو روی سرم ریخته میشن … جام می ذاره …. یادش نمیره … هیچوقت … اشک هایی که می ریزم با قطره ها قاطی میشن …طول میکشه تا برم داخل … اونقدری طول میکشه که لباسم نم برمی داره و موهام به کف سرم می چسبن … حتی زیر شالی که از دیشب روی سرم مونده. یلدا از چیدن وسایل عروس حرف میزنه .. ذوق داره .. مامان از سر حوصله گوش میده … گاهی هم برای من لقمه می گیره … چای می ریزه … تهش یلدا کلافه میگه: گوشت با منه یا حواست پیش لقمه های یاراس ؟! …مامان کار خودشو می کنه: بخوره بچه م جون بگیره … نمی بینی لاغر شده !؟ …یلدا میگه: نگران نباش … شوهرش بهش می رسه … نمی خوای بگی یسنا بیاد خونه؟ … چقدر بمونه خونه ی خاله اینا؟ …

آب دهنم رو قورت میدم … مامان شاکی به یلدا نگاه میکنه و میگه: تو به شوهرش چیکار داری؟! نشنیدی یسنا گفت دختر داییتم قراره بره خونه خاله ت، شب نمیاد ؟! …ـ می دونه اومدم ؟ …یلدا ـ نه، نمی دونست … صبح زنگ زد بهش گفتم … ولی اگه بدونه اومدی سراغشو نگرفتی کفری میشه … باز میگه من دختر این خانواده نیستم! مامان چشم غره میره به یلدا … میگه : نگفتم خبط و خطای منو بابات رو کم به روی ما بیار ؟! …یلدا باز منو نگاه میکنه: خدایی کی دخترشو می ده به خواهرش چون بچه دار نمیشه ؟ … دروغ میگم یارا ؟! … والا من جای یسنا بودم نگاهتونم نمی کردم …ـ حالا تو بذار زیر زبونش تا فراری بشه از خونه …میگم: ول کنین تو رو خدا … این دختره که سعید می خوادش جریانش چیه؟ …یلدا که انگار موضوع جالب تری برای بحث پیدا کرده شروع میکنه به توضیح دادن … از تصادف سعید با حوری گرفته تا ادامه ی رابطه…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب

با دندوناش لبمو فشار میده ... لب پایینیم رو .. اونو می کشه و من کشیده شدنش رو ، هم می بینم ، هم حس می کنم ... دردم میاد ... اما می خندم... با مشت به کتفش می کوبم .. وقتی دندوناش رو شل میکنه ، لبام به حالت عادی برمی گردن و جای دندوناش گز گز می کنن روی نرمی لبام ! ... خندون میگم : دیوونه! چشمک می زنه ... مژه هاش بلنده ... زیر نور این چراغ خواب جدید ، همین نور آبی رنگ ، روی صورتش سایه انداخته ، مژه هاشو میگم ! ...

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: زمستان ابدی
  • ژانر: عاشقانه
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: کوثر شاهینی فر
  • تعداد صفحات: 2159
  • حجم: 2.12 مگابایت
لینک های دانلود
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 604 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!