توضیحات

رمان آقای هنرپیشه
دانلود رمان آقای هنرپیشه اثر زینب ایلخانی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
دست سرنوشت، دو زخمی، دو درمانده، دو جا مانده از زندگی را در جزیره ای ناشناخته و آرام، امواج دریا سرنوشت آن دو را به هم گره می زند…
هنرپیشه ای تنها و سر در گم در این سرزمین، شوق زندگی می یابد و ناجی الهه ای از جنس حیات می شود!
و این روایت تنها با گره کور علاقه آغاز می شود…
خلاصه رمان آقای هنرپیشه
“الـهـه”
مرضیه از ساغر شکسته اش به ساقى شکایت می کند و من زل زده ام به کشتى که به گمانم آخرین میهمان دریا براى امروز باشد.
کشتى که رفته است شکار خورشید، خورشیدى که خودش را به دریا چسبانده و شاید…
گوشى ام نفس هاى آخرش را می کشد، شارژ تمام می کند و مرضیه هم زبانش بسته می شود.
آخرین قطره اشک روى صورتم جا مانده است.
کامم شور می شود مثل دریا و من نمی دانم این دریاى بیچاره نگران کیست که اینقدر در دلش همیشه شور افتاده است؟!
حالم خوب نشده!
به مریم گفته بودم آرامش جزیره و آبى فیروزه اى خلیج فارس هم براى آشفته بازار، حال من نمی توانند کارى کنند.
آدرس و کلید و بلیط را یکجا و با اصرار در کیفم گذاشت گفتم:
_ مریم جان، مامان راضى نمیشه بیاد!
نیاد هم بابا نمی ذاره برم.
به عادت همیشه اش دو دستش را فرو برد بین فرفرى موهایش و آن ها را به سمت بالا هدایت کرد.
_ راضیش کن، می دونم کارى رو از ته دل بخواى، می تونى انجام بدی.
اگه راضیش نکردى پس یعنی راضی نبودی.
به ماشین آلبالویی جدیدش تکیه می زنم…