رمان ساعت تلخ شنی از مریم سلطانی

(3 بررسی مشتری)

رایگان

توضیحات

دانلود رمان ساعت تلخ شنی از مریم سلطانی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نارین تک دختروتک فرزند خانواده ، نزدیکترین افراد به نارین مادرش خورشید و زری تنها عمه اشه که ازدواج کرده و چندسال از نارین بزرگتره و البته اعضای خانواده همسایه روبروییشون سادات خانوم و شوهرش و دو تا پسراش که تو بچگی همبازی برادر و عمه نارین بودن و بعدها نارین هم به خاطر نزدیکی زیاد این دوتا خانواده یه جورایی بااونا بزرگ شده وحالا تو اوج جوونیش داستان عشق نارین و اراس پسر بزرگ سادات خانومه …

خلاصه رمان ساعت تلخ شنی

پیش دستی را جلویش روی میز گذاشت و مشغول پوست گرفتن میوه های توی آن شد. نگاهم روی دستانش بود و ذهنم دنبال حرف هایی که دم در گفته و شنیده بودیم. نمی دانم حق با کداممان بود و یا کداممان تا چه حد مقصر بودیم. من که بی فکر و فقط برای فرار از آنچه که دیگر باعث آزار روح و روانم شده بود به او اجازه ی جلو آمدن داده بودم، یا او که دانسته اشتباه کرده بود. صدای شلیک خنده ای از توی آشپزخانه و دستی که پیش
دستی را با میوه های پوست گرفته و برش خورده ی تویش روی میز کشید و جلویم گذاشت.

مرا از فکر و خیال دقایقی قبل بیرون کشید. -تا تو تمومش کنی من یه تماس واجب دارم بزنم بیام. این را گفت و بی معطلی ایستاد. _تا برم بیام میگم زری خانوم بیاد پیشت که تنها نمونی غریبی کنی. جواب تشکر کوتاهم را فقط با یک نگاه کوتاه تر داد و رفت. هنوز از رفتنش دو دقیقه هم نمی گذشت که سرو کله ی زری نمی دانم از کجا پیدا شد. دقیقاً وقتی آمد که من درگیر نگاه کوتاه او و اخمی بودم که انگار قصد باز کردنش را نداشت. کنارم جای علی نشست و به بشقابی که جلویم روی میز بود با خنده نگاهی کرد و گفت: -چه خبره اینجا؟

چه تحویلم گرفته خانومو!… لبخندی زدم و دست پدرام را لمس کردم که توی بغل زری برای برداشتن برشی از موزهای کنار بشقاب سمت میز کشاله می رفت. او را از زری گرفتم و میان خودمان نشاندم. بشقاب را برداشتم و روی پاهای کوچکش می گذاشتم که زری با صدای آرامی و پایینی گفت: -علی چشه نارین؟ دستم با برشی از موز جلوی دهان پدرام ماند و زری با صدای ریز تری سرش را جلوتر کشید. -اخماش بدجوری توهمه، چیزی شده؟ باهم حرفتون شده؟ با دیدن معصومه خانوم که وارد آشپزخانه میشد‌…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
نارین تک دختروتک فرزند خانواده ، نزدیکترین افراد به نارین مادرش خورشید و زری تنها عمه اشه که ازدواج کرده و چندسال از نارین بزرگتره و البته اعضای خانواده همسایه روبروییشون سادات خانوم و شوهرش و دو تا پسراش که تو بچگی همبازی برادر و عمه نارین بودن و بعدها نارین هم به خاطر نزدیکی زیاد این دوتا خانواده یه جورایی بااونا بزرگ شده وحالا تو اوج جوونیش داستان عشق نارین و اراس پسر بزرگ سادات خانومه ...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان ساعت تلخ شنی
  • ژانر: #عاشقانه
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: مریم سلطانی
  • ویراستار: به بوک
  • زبان: فارسی
  • تعداد صفحات: 2138
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 998 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!