رمان اقلیما از nastiya

(3 بررسی مشتری)

رایگان

توضیحات

دانلود رمان اقلیما از nastiya با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

اقلیما دختر بلند پروازی است که در یک خانواده فقیر در جنوب شهر متولد شده است. پدر و مادرش در یک تالار کار می کنند اما اقلیما دوست دارد در تالاری در شمال شهر که حقوق بهتری می دهند کار کند. روزی در آن تالار در یک جشن خانمی به اقلیما پیشنهادی می دهد که با آن پول خوبی می تواند بدست آورد اما باید روی آینده اش قمار کند.

خلاصه رمان اقلیما

از سالن خارج میشم . ابولفضل صدام می کنه. دوباره این کنه اومد. ابولفضل: سلام. این بود رسمش؟ من و میکشی سمت خودت و کلی برام ناز و عشوه میای اون وقت میری با یکی دیگه میریزی رو آب؟ خیلی نامردی این بشر عجب رویی داشت. تمام حرصم و سر اون خالی می کنم و میگم: من کی به تو چراغ سبز نشون دادم که این طوری میگی؟ اگه منظورت کل کل کردن با تو که باید بگم مجبور بودم تورو تحمل کنم! در ضمن من به دختر خراب نیستم که با من این طوری حرف می زنی. همون طور که ارسلان گفت من و اون میخوایم با هم ازدواج کنیم. می فهمی ازدواج! ابولفضل:سر من داد نزن دختره ی…

وقتی همه ی این برنامه هاتو برای نامزد جونت گفتم اون موقع آدم میشی. نمیذارم با این پسره عروسی کنی. من تازه زنگ زده بودم مامانم و خواهرام برای خواستگاریت بیان و اون وقت تو میری ازدواج می کنی؟ ببین اقلیما یه دفعه بهت گفتم و این بارم میگم من تو رو برای خودم می کنم، اینو تو مغزت و فرو کن. داغ می کنم و یه سیلی می خوابونم تو صورتش. وقتی پشت ابولفضل و نگاه می کنم ارسلان رو می بینم که از عصبانیت داره نفس نفس می زنه، ابولفضل به سمت پشت برمی گرده و ارسلان سریع یقه شو می چسبه و میگه: جنابعالی با زن من چیکار داری؟ ابولفضل: من با زن تو کاری

ندارم ولی بهتره یه چیزایی رو راجع به گذشته ی زنت بدونی. عجب آدم عوضی بود. من تا به حال نه باهاش گرم گرفته بودم و نه تا به حال کاری کرده بودم که ناز و عشوه محسوب بشه ولی این… با ترس و نگرانی به هر دوتاشون نگاه می کنم، ارسلان خیلی توپر تر از ابولفضله، میزان زورشم خودم حس کردم و میدونم ابولفضل راحت نمی تونه نفس بکشه، بهش میگم: ارسلان ولش کن! بیا بریم، ولی ارسلان بدون توجه به حرفای من ارسلان بقشو بیشتر تو دستاش می چرخونه و میگه: نه بابا ولی باید بدونی من تا اسم شیر خشکی رو که اقلیما خورده در آوردم و بعد رفتم خواستگاریش….

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
اقلیما دختر بلند پروازی است که در یک خانواده فقیر در جنوب شهر متولد شده است. پدر و مادرش در یک تالار کار می کنند اما اقلیما دوست دارد در تالاری در شمال شهر که حقوق بهتری می دهند کار کند. روزی در آن تالار در یک جشن خانمی به اقلیما پیشنهادی می دهد که با آن پول خوبی می تواند بدست آورد اما باید روی آینده اش قمار کند.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان اقلیما
  • ژانر: عاشقانه
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: nastiya
  • ویراستار: به بوک
  • زبان: فارسی
  • تعداد صفحات: 164
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 514 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!