رمان نقاب شیطان از ملیکا شاهوردی

(3 بررسی مشتری)

رایگان

توضیحات

دانلود رمان نقاب شیطان از ملیکا شاهوردی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

تو یه شب اتفاقی شاهد یه قتل شدم. اون قاتل کسی نبود جز تکین موحد، کسی که بهش میگفتن کابوس… یه قاتل اجاره ای… یه مرد خشن و بی رحم که خون مردم رو مثل شربت مینوشید. فکر می کردم خلاص شدم از دستش، اما همه چی زمانی شروع شد که توسط همون جلاد دزدیده شدم…

خلاصه رمان نقاب شیطان

با دستای لرزون در حیاط رو باز کردم و رفتم داخل. نفس عمیق کشیدم و به پشت در تکیه دادم. چند ثانیه کوتاه چشم هام رو بستم. امید نداشتم که بتونم زنده و صحیح و سالم مجدد برگردم به این خونه، اما خدا باز هم مثل همیشه پشتم بود. با لبخند به آسمون نگاه کردم. -چاکرتم اوس کریم! چادر رو از سرم در آوردم و گرفتم دستم. خواستم برم سمت خونه که چشمم به جلوی در خورد. مثل همیشه نعشه کرده بود و لش شده بود تو حیاط. ناخون هام رو کف دستم فشردم و رفتم جلو. خواستم از کنارش رد شم که صدای کش دارش به گوشم رسید. -کجا بودی ورپریده! پوزخندی کنج لبم نشست.

این سوال برام بیشتر از بیش مضحک بود!  -کجا بودم؟؟؟ !!! خم شدم سمتش. -زمانی که تو پای منقلت پی عیش و نوشی، من واسه یه لقمه نون سگ دو میزنم. پس به پای من نپیچ که بعد می پیچم بهت مشتی! با نفرت به صورت کریهش نگاه کردم. -مامان کجاست؟؟ بی خیال شونه ای بالا انداخت و با دستش آب دهنش رو پاک کرد. -کپیده! با چندش زیر لب زمزمه کردم: -کاش تو هم واسه همیشه سینه قبرستون بکپی ما یه نفس راحت بکشیم. بند کوله ام رو تو مشتم فشردم و از بالا نگاهش کردم. -کمتر بکش این وامونده رو بتونی سر پا بمونی حداقل، فرار نمی کنه از دستت! حرفم رو زدم و بدون

این که منتظر جوابش بمونم به سمت خونه حرکت کردم. پرده رو کشیدم کنار و رفتم داخل. -مامان؟؟ کجایی! به سمت اتاق رفتم و در رو باز کردم. جاش رو یه گوشه، نزدیک پنجره انداخته بود و ظاهرا خواب بود! با مکث به سمتش رفتم، خم شدم و بوسه ای به گونش زدم. -سلام تاج سرم! بی حال چشم هاش رو باز کرد. -آهو، اومدی دخترم؟خندیدم. -نه نیومدم هنوز، روحمه داره باهات گپ میزنه ! کنارش نشستم. -چرا انقدر زود خوابیدی؟ پتو رو کشید کنار و نیم خیز شد. یکم حال ندار بودم! ابروهام رو تو هم کشیدم. -چت بود؟ خوبی الان؟ سرش رو تکون داد. -خوبم مادر، نگران نباش. نفس آسوده ای کشیدم…

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
تو یه شب اتفاقی شاهد یه قتل شدم. اون قاتل کسی نبود جز تکین موحد، کسی که بهش میگفتن کابوس... یه قاتل اجاره ای... یه مرد خشن و بی رحم که خون مردم رو مثل شربت مینوشید. فکر می کردم خلاص شدم از دستش، اما همه چی زمانی شروع شد که توسط همون جلاد دزدیده شدم...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان نقاب شیطان
  • ژانر: عاشقانه، هیجانی، معمایی
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: ملیکا شاهوردی
  • ویراستار: به بوک
  • زبان: فارسی
  • تعداد صفحات: 2696
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 1,993 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!