رمان سوگند به دست هایت (جلد دوم) از مهسا_۹۳

(3 بررسی مشتری)

رایگان

توضیحات

دانلود رمان سوگند به دست هایت (جلد دوم) از مهسا_93 با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

داستان درمورد رها باستانی؛ دختر آروشا و اوستا هست که بخاطر شباهت زیاد به مادرش همه آروشا صداش میزنن. زندگی رها گره میخوره به گذشته مادرش و رها میره تا معماهای جلد اول رو حل کنه. عاشق میشه و به دست های عشقش سوگند میخوره که همیشه پاش بمونه…

خلاصه رمان سوگند به دست هایت

با صدای بابا چشامو وا کردم: -آروشا دختر گلم پاشو امروز پنجشنبس باید بریم پیش مامانت. و نوازش دستاشو رو موھام حس کردم .با حس خوبى که از طریق نوازشاى بابا بهم القا میشد خودمو بیشتر لوس کردم تا بازم بمونم رو تخت و بابا نوازشم کنه. آروم بوسه اى رو پیشونیم کاشت و ادامه داد: -یکى یه دونه بابا نمی خواى بیدار شى؟ نشستم رو تختم گیج میزدم یکم گذشت تازه ویندوزم اومد بالا. بابا با لبخند نگام می کرد، از جام بلند شدم که بابا ھم ھمزمان بلند شد و گفت: -آماده شدى من پایین منتظرم. سرى تکون دادم که بابا رفت بیرون. اول رفتم سمت دسشویی و بعد انجام عملیات

مدنظر و شستن دست و رو رفتم یه شلوار جین مشکی و مانتو مشکیمو از تو کمد به ھم ریختم کشیدم بیرون. یه شال توسی ھم سرم کردم. اکثرا تل نمیذاشتم و موھامو می کشیدم عقب به عادت ھمیشگى ھمین کارو تکرار کردم. یه کوله مشکی ھم برداشتم چون بعد بهشت زھرا باید می رفتم از فرشاد جزوه میگرفتم. خلاصه چنتا خرت پرت انداختم تو کیفم و بعد از یافتن گوشیم از زیر تختم رفتم بیرون و طی یک حرکت آکادمیک از روی نرده پارانتزی سر خوردم. مرضى جون خندید و با خوشرویى گفت: -صبحت بخیر گل دختر! تو کى میخواى دست از این کارات بردارى؟ ماشاالله دیگه خانومى شدى برا

خودتا! رفتم جلو گونشو ماچ کردم: -صبح شمام بخیر مرضى جون .دورت بگردم من ھرچقدرم بزرگ شم بازم برا اھل این خونه ھمون آروش کوچولوام. لبخند زد و من رفتم سمت آشپزخونه بابا داشت صبونه می خورد با صدای بلند گفتم: -درود بر اوستا خان باستان. بابا خنده اى سر داد: -بسه دختر! زبون نریز بیا بشین صبونتو بخور! -به روی چشم… نشستم رو به روی بابا و صبحونه کامل نوش جان کردم. بعد خوردن صبحونه و آماده شدن من رفتیم بھشت زھرا. گیتار بابا دستش بود. نمیدونستم چه حکایتی داشت که ھر ھفته می رفتیم سرخاک مامان بابا گیتارشم می اورد و براش آھنگ می زد…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
داستان درمورد رها باستانی؛ دختر آروشا و اوستا هست که بخاطر شباهت زیاد به مادرش همه آروشا صداش میزنن. زندگی رها گره میخوره به گذشته مادرش و رها میره تا معماهای جلد اول رو حل کنه. عاشق میشه و به دست های عشقش سوگند میخوره که همیشه پاش بمونه...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان سوگند به دست هایت (جلد دوم)
  • ژانر: عاشقانه
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: مهسا_93
  • ویراستار: به بوک
  • زبان: فارسی
  • تعداد صفحات: 608
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 1,507 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!