توضیحات

رمان عادت می کنیم
دانلود رمان عادت می کنیم اثر زویا پیرزاد با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
رمان عادت میکنیم نوشتهی زویا پیرزاد روایتگر داستان زندگی سه زن از سه نسل متفاوت است که هر کدام درگیر مسائل و خواستههای نسل خود هستند.
زویا پیرزاد نویسنده و داستان نویس ارمنی تبار معاصر در سال 1331 در آبادان به دنیا آمد در همان جا به مدرسه رفت و در تهران ازدواج کرد و اکنون ساکن آلمان است.
مهمترین ویژگی داستانی که پیرزاد روایت میکند، پرداخت مناسب شخصیت هایی است که هر روزه احتمالا با آن ها سروکار داریم.
توصیف جزئیات و دقیق شدن در رفتار و موقعیتها وحتی مکانها عاملی است که بیش از هر چیز در این داستان به چشم میخورد و شاید همین توصیفات دقیق از جزئیات حوادث و پدیدهها است که خواننده را درگیر خود میکند و صورتی ملموس به داستان میبخشد، به طوری که خواننده احساس میکند از نزدیک شاهد حوادث یک زندگی عادی است…
خلاصه رمان عادت می کنیم
آرزو ﺑﻪ زاﻧﺘﯿﺎی ﺳﻔﯿﺪ ﻧﮕﺎه ﮐﺮد ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺖ ﺟﻠﻮ ﻟﺒﻨﯿﺎت ﻓﺮوﺷﯽ ﭘﺎرک ﮐﻨﺪ.
زﯾﺮ ﻟﺐ ﮔﻔﺖ “ﺷﺮط ﻣﯽ ﺑﻨﺪم ﮔﻨﺪ ﺑﺰﻧﯽ ﭘﺴﺮﺟﺎن.”
و آرﻧﺞ روی ﻟﺒﻪ ﭘﻨﺠﺮه و دﺳﺖ روی ﻓﺮﻣﺎن ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﺎﻧﺪ.
راﻧﻨﺪه رﯾﺶ ﺑﺰی رﻓﺖ ﺟﻠﻮ، اوﻣﺪ ﻋﻘﺐ، رﻓﺖ ﺟﻠﻮ، اوﻣﺪ ﻋﻘﺐ و از ﺧﯿﺮ ﭘﺎرک ﮔﺬﺷﺖ.
آرزو زد دﻧﺪه ﻋﻘﺐ.
دﺳﺖ ﮔﺬاﺷﺖ روی ﭘﺸﺘﯽ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺑﻐﻞ و ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻧﮕﺎه ﮐﺮد.
ﺟﻮان رﯾﺶ ﺑﺰی داﺷﺖ ﻧﮕﺎه ﻣﯽ ﮐﺮد. ﻣﺮدی دم در ﻟﺒﻨﯿﺎﺗﯽ ﮐﯿﮏ و ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﺎﺋﻮ ﻣﯽ ﺧﻮرد و ﻧﮕﺎه ﻣﯽ ﮐﺮد.
ﺟﯿﻎ ﻻﺳﺘﯿﮏ ﻫﺎ در اوﻣﺪ و رﻧﻮ ﭘﺎرک ﺷﺪ.
ﻣﺮد ﮐﯿﮏ و ﺷﯿﺮ ﺑﻪ دﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ “ﺑﺎﺑﺎ دﺳﺖ ﻓﺮﻣﻮن ” و رو ﺑﻪ راﻧﻨﺪه زاﻧﺘﯿﺎ داد…