رمان ساحره از صبا سمیعی

(3 بررسی مشتری)

رایگان

توضیحات

دانلود رمان ساحره از صبا سمیعی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

با بند اومدن نفسم، چشم هام رو بستم و سعی کردم نفس بکشم، دردی عمیق سرتاپام رو گرفت و زیر شکمم تیر کشید، وقتش رسیده بود. _ساعد… ساعد حال خانوم بد شده، زود بیا! مشتم روی سینم نشست و نفس قطع شده‌ام، با درد خارج شد، تنم لرزید و هاله‌ای جلوی دیدم رو گرفت و دیدم…

خلاصه رمان ساحره

کنارم ایستاد، دستش رو گرفتم و سوزن رو به انگشتش زدم، خون… خون قرمز و پاک و زیباش، بوی زندگی می‌داد. _یه قطره بریز روی آتیش، یادت باشه ما همه چیمون برای ارواحه، یک قطره از خونت رو برای معصیت امروز قربانی کن. تعظیمی کرد و انگشتش رو بالای آتیش گرفت که همون موقع درباز شد و زن و مرد بیرون اومدن. _چقدر زود بیرون اومدید، کمرشل باشه دیرتر نتیجه می‌گیرید ها! زن با نگاه اشکی و ظاهر آشفته، لیوان پلاستیکی حاوی آب منی رو به طرفم گرفت.

روی کاغذ جمله‌ای نوشتم و ریختمش! چشم هام رو بستم و ورد رو خوندم، قلبم تند زد و چشم هام باز شد. آب روی آتیش چکه می‌کرد و زبونه می‌کشید! _ای ارواح قدرتمند، ای کوچک ترینتان تا بزرگ ترین! ای خانواده و کنترل کننده‌های من…شما را باز می‌خوانم برای این معصیت… دست هام رو روی زانوهام گذاشتم و زیر لب ورد رو خوندم، قیافه‌ی زن هرلحظه رنگ پریده تر می‌شد، مرد به وضوع می‌لرزید و آتیش تکون می‌خورد. _این رو ببر توی قبرستون دفن کن، زیر قبر یه‌… برگه‌ی تا شده رو به دست زن دادم که گرفتش و بلند شد.

_مرسی، هزینتون چقدر شد. به ساناز اشاره‌ای کردم که سری برام تکون داد و بلند شد، به سمت زن رفت و من به اتاقم رفتم تا استراحت کنم، این نوع کار ها نیروی زیادی از من می‌گرفت. روی تخت دراز کشیدم و نفس عمیقی کشیدم. _ساعد….ساعد. در باز شد و ساعد، پسر خوش بروروم وارد شد، پسری که اون رو کنار خیابون درحال گشتن توی زباله ها پیداش کردم، اون بلند قامت و جذاب بود جوری که نصف مشتری هام آرزوش رو داشتن! _یه چیزی بیار بخورم. چشمی گفت و رفت، چشم ها رو بستم و اجازه دادم بوی عود آرومم کنه…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
با بند اومدن نفسم، چشم هام رو بستم و سعی کردم نفس بکشم، دردی عمیق سرتاپام رو گرفت و زیر شکمم تیر کشید، وقتش رسیده بود. _ساعد... ساعد حال خانوم بد شده، زود بیا! مشتم روی سینم نشست و نفس قطع شده‌ام، با درد خارج شد، تنم لرزید و هاله‌ای جلوی دیدم رو گرفت و دیدم...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان ساحره
  • ژانر: #عاشقانه
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: صبا سمیعی
  • ویراستار: به بوک
  • زبان: فارسی
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 681 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!