رمان دلارای از حنانه فیضی

۶۰,۰۰۰ تومان

توضیحات

دانلود رمان دلارای از حنانه فیضی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

دلی و ارسلان به یک پاساژ می‌روند. در این میان، بوتیک‌داری به خاطر ظاهر دلارای، برخورد تحقیرآمیزی با او دارد و سعی می‌کند او را از مغازه بیرون کند. ارسلان که این صحنه را می‌بیند، خشمگین شده و جنجالی به پا می‌کند. در نهایت، ماجرا به حدی بالا می‌گیرد که حراست پاساژ و پلیس وارد ماجرا می‌شوند.

خلاصه رمان دلارای

الهه که در حال پوشیدن کفش هایش بود صدای هاوژین بلند شد. دلارای خسته نالید _ بیدار شد وای خدا انگار منتظره من بخوام استراحت کنم شروع کنه جیغ کشیدن. کمرم داره میشکنه. الهه عقب هلش داد _ برو تا صدا همسایه ها در نیومده. دلارای همانطور که سمت پتوی هاوژین میرفت گفت _ راستی الهه پول جعبه های این بارو بردار کلا واسه خودت یک قسمت از قرضت بقیشم تا آخر هفته میدم بهت. الهه در را باز کرد و خندید _ آخر هفته قراره گنج پیدا کنی؟ دلارای تلخ لبخند زد و الهه روی سینه اش کوبید. _ وای فدای تو بشم که انقدر دیر بیدار شدی من باید برم سرکارم که خاله با اون چشمای سگیت زل زدی به من دلم داره آب میشه. دلارای اخم کرد. _ هزار بارگفتم اینطوری نگو. _ چشماش سگ داره دیگه فعلا بای. گفت و در را پشت سرش بست. دلارای آه کشید و نقاب خنده را کنار گذاشت.

هاوژین گریان را زیر سینه اش خواباند و آرام زمزمه کرد _ جان مامان … گرسنه ای؟ چند روز دیگه مامانی برات هرچی بخوای میخره. هاوژین با شدت سینهاش را مک میزد میدانست گرسنه نمیمانَد. شیرش کم بود اما تعداد دفعات شیردهی را بالا برد. دکتر نامرد تنها حالش را با آن حرف ها بد کرده بود از عذاب وجدان شب ها خواب نداشت! غمگین آه کشید نگران بود… اگر بلایی سرش میآمد. به دیوار گچی تکیه داد و همانطور که دخترک را آرام میان دستانش لالایی میداد زمزمه کرد _ خدایا … تو حواست به بچم هست نه؟ اگر من بمیرم هیچکسو تو این دنیا نداره. غمش تا فردا بیشتر شد. هاوژین سرش را در سینهی مادرش پنهان کرده و گوشه شالش را مک میزد. دلارای بالاخره معذب و ترسیده از مردی که آدرسش را داده بودند پرسید و باورش نمیشد چطور بقیه سرش ریختند. هر کدام چیزی میپرسیدند.

قصد فروش دارد یا خرید. گروه خونی اش چیست و آزمایش داده یا خیر سیگار میکشد ، مواد مصرف میکند، قلیان میکشد یا…. مثل بره ای که میان گرگ ها اسیر شده بود هاوژین را به خودش میفشرد و بغض کرده در دل خدا را صدا میزد. آزمایش ها را که داد تماس الهه توانست کمی آرامش کند. _ کجایی دلی؟ پاشو بیا اینجا این زنِ بلیط داشت رفت. تنهام. تا خانه ای که آدرس داده بود در اتوبوس گریه کرد و هاوژین پا به پایش دل زد. الهه با دیدنش فهمید یک جای کار میلنگد در خانه ی بزرگ را به رویش باز کرد و همراه خودش از میان نگهبان ردش کرد. دلارای نتوانست سکوت کند. نیاز داشت با کسی حرف بزند تا شاید کمی آرام بگیرد. الهه وحشت زده هاوژین را از بغلش گرفت و روی مبل نشست _ دیوونه شدی؟ این چه فکریه چرا خر شدی؟ تو بچه داری این فکرو از سرت بیرون کن.

بینیاش را بالا کشید و گرفته زمزمه کرد. _ آزمایشامو دادم پولشو اونا حساب کردن کارت ملیمو نگه داشتن که اگر پشیمون شدم فرار نکنم. اول باید برم پول آزمایشارو بدم. الهه بهت زده سعی کرد منصرفش کند نمایشی لبخند زد و بحث را تمام کرد گفت روی این موضوع بیشتر فکر میکند اما چنین قصدی نداشت. الهه یک نفر بود. نوزاد پنج ماههاش که گرسنه نمانده بود تا درک کند! دوساعت بعد کلافه از دست او بلند شد _ من میرم خونه. الهه پوف کشید _ چرا؟ این یارو هواپیماش الان بلند شده دیگه دیرتر برو حالا که تنهام انقدر تو اون اتاق با بوی نم و گچ تنها میمونی از آخر دیوونه میشی _ تو هم داری اینجا دیوونم میکنی. الهه پوف کشید حق با او بود. هاوژین را دمر روی پتو گذاشت و بلند شد _ پس بیا حال و هواتو عوض کنم خوشگله! صدای موزیک که بالا رفت دلارای متعجب خندید _ عقلتو از دست دادی؟ صدا میره بیرون. الهه دستش را کشید و بلند خندید _ من چهارساله اینجا کار میکنم دیگه کاری بهم ندارن نگهبانا.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
دلی و ارسلان به یک پاساژ می‌روند. در این میان، بوتیک‌داری به خاطر ظاهر دلارای، برخورد تحقیرآمیزی با او دارد و سعی می‌کند او را از مغازه بیرون کند. ارسلان که این صحنه را می‌بیند، خشمگین شده و جنجالی به پا می‌کند. در نهایت، ماجرا به حدی بالا می‌گیرد که حراست پاساژ و پلیس وارد ماجرا می‌شوند.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: دلارای
  • ژانر: عاشقانه، بزرگسال
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: حنانه فیضی
  • تعداد صفحات: 5387
  • حجم: 23 مگابایت
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 80 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!