توضیحات
دانلود رمان وارموش از عطیه خلیلی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ترانه، کسی که تنها بودن را بجای با خانواده بودن ترجیح داد، کسی که تنهایی را با شلوغی طاق زد، سکوت او تنهایی را به آغوش کشید! اما تنها ماندن همیشه انتخابش به دست خودمان نیست، این جریان زندگی ست که در پلکی بر هم زدند مانند دژاوی به یکباره فقط خودت نجات دهنده خودت میشوی، ترانه تنها در حال زندگی روزمره و انرمال خودش را طی میکرد ….
خلاصه رمان وارموش
اما یه طوری به من نگاه میکنی که انگار مقصر همه اینا منم. انگشتمو روی لبش گذاشتم. نگاهم بین چشمای نافذشو اون لبا مونده بود اما با اینحال گفتم انگشت اشاره تو میخوای من کنارت باشم پس باید بهم نشون بدی. میخوای برام خط و نشون بکشی. پس لازمش داری…. فقط من نه با تنهایی نه به دست همیشه کامل نیست تو انتظار نیمه دیگشه و وقتی کامل میشه که اون انگشت انتخابش کرده باشه. انتخاب من تویی حالا هر چقدر میخوای خودتو برای من بگیر. با اتمام حرفام از جایم بلند شدم به پایین پله ها که رسیدم ادامه دادم اگه ناخواسته ناراحتت کردم یا حتی اذیت شدی اذت معذرت میخوام. -مت: ترانه چقدر شنیدن اسمم از زبون اون برام قشنگ بود.
با اون فاصله میانی سعی کردم به چشماش نگاه کنم. تنها عضو حقیقی بدن جا گذاشتی. اشاره به لیوان دستش کرد. فاصله میانیمون با قدماش به صفر رسید. ناخداگاه من هم کمی نزدیکش شدم. دیگه فاصله ای بینمون نبود. هیچ فاصله ای، به چشمام میخ شده بود اون نگاه خاص اون چشمای آبی رو محو کرده بود. دستم رو در همان میان گرفت لیوان را به دستم داد. صورتشو نزدیک آورد. درست کنار گوشم شبت بخیر خانم مارول شب بخیر. تو اون حالت فقط همین یه جمله رو میتونستم بگم به شب بخیر ساده…. خانم مارول کاراکتری است که میتوان او را نمونه بعدی دنیای مارول دانست وارد خونه شدم دستی به صورتم کشیدم دیگه نمیخواستم فکر بکنم خسته تر از هر خسته ای فقط میخواستم مغزم برای چند لحظم استپ بزنه.
و دیگه فکری توش نباشه ببخشید من چقدر دیگه باید منتظر باشم؟ نگاهی به کنار دستش انداخت که یه آقایی با روپوش سفید مناسب محیط آزمایشگاه رو به تن داشت. کمی به سمت اون خانم نزدیک شد و شماره پرونده هایی رو بهم گفتن که من خیلی متوجه کلامشون نمیشدم. خانم بفرمائید اینور به میز کناری اشاره داشت که بجای خودش اون آقا پشت اون میز آمد آقا روزتون بخیر روز شمام بخیر آقا بفرمائید میتونم جواب آزمایشم رو داشته باشم. آقا بله مایی برگه را گرفتم و با کمی تأمل شروع به خواندن کردم که از هر سطری گذشتن بیش از بیش متعجب میشدم با زبانی مات و مبهوت برگه توی دستم خشک شده بود. آقا تبریک میگم شما تو ماه دوم باردارین یادتون باشه حتماً باید سونگرافی برید.