توضیحات
دانلود رمان نامتقارن از red writer با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
پونه جم در کل دوران زندگی مشترکش با همسرش نامی، شیفتگی و فریادهای زیادش برای خواسته شدن و حفظ رابطه اش نافرجام می ماند و تصمیم به طلاق می گیرد، برگشت غیرمنتظره خانواده همسرش به همراه مرد جدیدی به نام یغما منجر به اتفاق های پیش بینی نشده ای می شود که در تصمیم ادامه زندگی مشترکش با نامی اثر می گذارد و …
خلاصه رمان نامتقارن
ابرو های سیاه و پرش هم دیگرا به اغوش میکشند و میگوید لازم نکرده برای هر گندی که میزنی زنگ بزنی امیر علی بیاد جمع ش کنه. چشمانم تا حد ممکن گشاد میشود از پرویی اش ! من گند زده بودم یا او که دعوا راه انداخنه بود ؟ درست بود به خاطر من دعوا کرده بود اما میتوانست خودش را کنترل کند و انقدر خشمگین نشود .در جواب بی منطق بودن ذاتی اش پوزخندی میزنم و انگشت اشاره ام را به سینه اش میزنم و میغرم جنابعالی گند رو زدی نه من ..اگه یه ذره کنترل اعصابتو داشتی و زور بازوتو به رخ نمیکشیدی اینجوری نمیشد نامی جان.. لبخند کجی میزند و در قالب خونسردی خودش میرود اما چشمانش چراغانی شده بود یک جور خاصی نگاهم میکند که مور مور م میشود سرش را نزدیک میاورد خیلی نزدیک!
نفسش به گونه ام میخورد وکمی در جایم جابه جا میشوم حس خنکی به دلم سرازیر میشود از این نزدیکی! و او با حالت عجیب غریبی زمزمه میکند خیلی وقته “نامی جان” صدام نزدی عروسک! طبق معمول جایی از حرف هایم را میشنید که به دلش مینشست و بقیه را نشنیده میگرفت .نفس عمیقی میکشم لعنتی به دل بی جنبه ام میفرستم وکمی فاصله میگیرم الکی سری به معنای تاسف تکان میدهم و اجازه حرف دیگری نمیدهم خودم را گول میزنم مثل همیشه و فرار میکنم .اجازه ی هجوم احساسات م را نمیدهم و بلند میشوم و با صدای لرزان ی میگویم جناب سروان میتونم از تلفنتون استفاده کنم ..با بله گفتنش به سمت تلفن پرواز میکنم و از نامی فاصله میگیرم شماره اش را میگیرم یک دو سه ..
برای من حکم یک سال را داشت این بوق های پی در پی و صدایی که از انطرف نمی امد همین که ناامید میشوم و میخواهم قطع کنم صدای خوش اهنگش گوشم را می نوازد بله امیر علی تویی خوشکله کجایی؟ شماره کجاس؟ هنوز دادگاهی؟ سوال هایش را پشت سرهم قطار کرده بود اجازه بیشتر پرسیدن را به او نمی دهم چیزه امیر اممم من الان کلانتری (..)ام میشه خودت برسونی زود، البته با سند. صدای بلندش باعث میشود گوشی را کمی فاصله بدهم چی میگی تو کلانتری چیکار میکنی اخه مگه با اون لندهور نرفته بودی دادگاه لال شدی چرا؟ تو که امون نمیدی یه ریز میگی نمیتونم پشت تلفن بگم نگاهی سمت نامی میاندازم و ( تنها نیستم امیر، نامی هم اینجاست نفس عمیقش را میشنوم و باشه خیلی ارامش و بعد صدای بوق ممتد!