دانلود رمان رخساره pdf هانی زند (چاووش و ساره)

دانلود رمان رخساره pdf هانی زند (چاووش و ساره)

چاووش یکی از معروفترین سالنهای عروسی را درشهر دارد، و امشب برای جشن ازدواج رخساره خواهر بهترین دوستانش سنگ تمام گذاشته و تمام امکانات تالار را به خدمت گرفته است، همه منتظر عاقد هستند که عروس با دخترخاله ی داماد برای درست کردن لباسش از سالن خارج میشوند اما…

دانلود رمان رخساره pdf هانی زند

قسمتی از رمان رخساره :

این زنجیره لعنتی او را از خودش و از دنیا متنفر کرده بود. با زانو روی تخت رفت. پاشو بگو کیه اون که واسه خاطرش از بی آبرو شدن هم نمی ترسیدی؟ دخترک تکان نمیخورد. چندباری پلک زد و نگاه خیره اش را روی پتو متمرکز کرد پتو هم تکان نمی خورد . فکری مثل برق از سرش گذشت. ساره نفس نمی کشید. _ساره ! محتاطتر پرسید و دستش را جلو برد. چاوش ساره… ساره اینجا نیست. ریحان گریه میکرد؟ صدایش گنگ و نامفهوم بود وقتی ضربان قلب چاوش در گوشهایش تکرار میشد. پتو را کنار زد. موها به دستش چسبید و تارتار روی تخت فرو ریخت . چشمانش میدید اما باورش نمیشد. آنجا زیر پتو دو تا متکا بود و مشتی موی چیده شده که ضربه نهایی به تمام خستگی اش بود با ناباوری صدا زد: ساره…؟ چیزی تا جنون مطلق فاصله نداشت . مثل دیوانه ها عقب کشید و در اتاق را به ضرب باز کرد. ریحان که به در تکیه زده بود با شتاب داخل اتاق پرت شد و جلوی پاهای چاوش روی زمین افتاد کجاست؟

کوتاه پرسید تا لکنت گرفتنش معلوم نباشد. ریحان دست پاچه مقابلش ایستاد. منو ببین منو نگاه کن چاوش ! مثل احمق ها سرش را تکان داد . میگم کجاست؟ کف هر دو دست ریحان به گونه اش چسبید. گوش کن به من… ببین… ببین اون تو رو نمیخواد…. خنده اش طعم زهرمار میداد. اگه میخواست اصلاً همه این مصیبتا شروع میشد؟ ببین منو چاوش… اگه میخواست این قدری دیوونه ت میکرد که اینکارو کنی و بیای جلوی دبیرستان دخترونه؟ فقط بهم بگو کجاست خسته م دیگه ریحانه ! چشمان ریحانه کدر شد . رفت یعنی من فرستادمش بره میدونی چرا؟ چون متنفرم ازش چون همیشه اون بود که سوگولی بود چاوش چون همه اونو میدیدن چون این همه بلا حتی سر تو آورد و تو هنوز… هنوز…. آن قدر خسته بود که نای فریاد کشیدن نداشت . تو فرستادیش…؟

ریحانه به رو نمی آورد اما حالا پشیمان شده بود. او چاوش را دوبار نابود کرده بود. و این بار حتی از آن روز کلانتری هم دردناکتر به نظر می رسید. آن قدر دردناک که چاوش پیش چشمش به هیبت مردگان متحرک درآمده بود. کجا رفت…؟ عقب رفت و سر پایین انداخت. باید از این جنون دست میکشید. چاوش هیچ وقت مرد زندگی او نمیشد . یک روز آبرویش را خریده بود اما دیگر هیچ وقت خریدار دلش نبود. میره خونه ! چاوش به عقب چرخید پاهایش به زور دنبال تنش می آمد. نمی خوای بزنی تو گوشم؟ دیگه ارزش اونم نداری ریحانه ! همین جمله برای آوار شدنش کافی بود . چاوش سمت در برگشت. اگر پیدایش نمیکرد خودش برای همیشه گم میشد. او ساره را میخواست . حتی اگر قلب دخترک برایش نمی پتید …

دانلود رمان جدید رخساره pdf هانی زند

  • اشتراک گذاری
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 53 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!