رمان سرکار خانوم وروجک از فاطمه عیسی زاده

(3 بررسی مشتری)

رایگان

توضیحات

دانلود رمان سرکار خانوم وروجک از فاطمه عیسی زاده با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

دختری با حریر مشکی بر سر که پرده ی شب چشمانش را تسخیر کرده و روزگارش هم به رنگ چشم هایش رنگ باخته است. دختری از جنس درد های اجباری و اجباری های درد آور. دختری که زیر بار مشکلات مرد شده است. دختر است اما مردانه دلش گرفته است. خسته شده اما هنوز هم چون کودک با نشاطی شوق به ادامه دارد…

خلاصه رمان سرکار خانوم وروجک

وارد سالن گشت شدم. یه عالمه دختر و پسر در حال جرو بحث و التماس بودن. چشم چرخوندم، کیارش و چند نفر که تا حالا ندیده بودمشون رو گوشه ی سالن دیدم. من که چادر سر کرده بودم، چادرم رو جلوتر کشیدم و به طرفشون رفتم. دو سه باری سرفه کردم که صدام صاف بشه و گفتم: -الهی جز جیگر بزنی بچه، اون از بابامون، اینم از تو. آخه تو این دنیا من دلم به کی خوش باشه؟ مامانم هم از دست شماها دق کرده! اونایی که باهاش بودن، داشتن از تعجب می مردن؛ ولی کیارش که می دونست این فیلممه، مثلا از روی شرمندگی سرش رو پایین انداخته بود. -خدایا… ذلیل بشی ایشالله.

با دستم یه دونه زدم توی سر کیارش، برگشتم و داد زدم: جناب سروان من از دار دنیا همین یه داداش گردن شکسته رو دارم، اینم نمی خوام! اینم شما ببریدش زندان، بذارید راحت شم. از بس دنبالش توی این خراب شده توی اون خراب شده گشتم خسته شدم! جناب سروان ببریدش… ببریدش حبس ابدم بزنیدا یه جوری که دیگه برنگرده! توجه حضار به من جلب شده بود، جز صدای من صدای دیگه ای نبود. به محض داد بی داد کردنم، چندتا مامور دور و برم ریخته بودن. یکیشون صداش رو صاف کرد و با جدیت تمام گفت: اولا خانم محترم صداتون رو بیارید پایین، اینجا مکان عمومیه!

دوماً زندان چیه؟ شما فقط باید یه تعهد بدید و شناسنامه ی خودتون و این آقا رو برای مشخص شدن هویتتون به ما تحویل بدید! اوه اوه ، اوضاع داشت خراب می شد. وقتی حرف از شناسنامه زد یعنی کیانا ریـ … استارت کردی با این نقش بازی کردنت. یکم بیشتر خودم جمع و جور کردم و گفتم: آقا دیگه تعهد بده نیستم، دیگه خستم کرده! آبرو واسم نذاشته تو بیست و پنچ سالگی مثل هفتاد ساله ها شدم ! مامور اخم هاش رو در هم کشید و گفت: چخبرتونه؟ دوباره که داد زدید! تشریف بیارید توی اتاق من تکلیفتون رو مشخص کنم… رفته رفته اوضاع داشت وخیم تر می شد، الکی دستم رو گذاشتم روی قلبم‌…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
دختری با حریر مشکی بر سر که پرده ی شب چشمانش را تسخیر کرده و روزگارش هم به رنگ چشم هایش رنگ باخته است. دختری از جنس درد های اجباری و اجباری های درد آور. دختری که زیر بار مشکلات مرد شده است. دختر است اما مردانه دلش گرفته است. خسته شده اما هنوز هم چون کودک با نشاطی شوق به ادامه دارد...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان سرکار خانوم وروجک
  • ژانر: عاشقانه، طنز
  • ملیت: ایرانی
  • نویسنده: فاطمه عیسی زاده
  • ویراستار: به بوک
  • زبان: فارسی
  • تعداد صفحات: 435
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 1,514 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!