دانلود رمان بی بهانه pdf عادله

دانلود رمان بی بهانه pdf عادله

بتسابه، دختر ۱۸ ساله‌ای که برای کنکور تلاش زیادی می‌کند تا به اهداف آینده‌اش دست یابد. با این حال، سرنوشت برای او سرنوشت ساده‌ای رقم نمی‌زند و او را با احساسات پیچیده‌ای روبرو می‌کند. ورود سعید به زندگی‌اش شروعی برای تجربه‌های تازه می‌شود، اما این تجربه‌ها با سعید پایان نمی‌یابد.

دانلود رمان بسیار زیبای بی بهانه اثری از عادله

خلاصه رمان بی بهانه عادله :

نازی از ماشینش معلوم بود حالا چه قدری هست؟ با یه اخم خفیف گفتم انقدری هست که بتونه کل این ساختمونو که مامان بابای من بعد یه عمر سر و کله زدن تو مدرسه و دانشگاه تونستن به طبقشو بخرن ، یه جا بخره.مهی – مگه چی کارس؟ اسمش چیه؟ اسمش اردلانه… اردلان قربانی… اون طور که من از حرفای مامان بابا که در موردش صحبت میکردن شنیدم فوق لیسانس صنایع غذاییه ولی هر چی داره از باباش داره الانم داشت میرفت به کارخونه های باباش سر بزنه نازی – مگه چند تا کارخونه ست که جمع میبندی؟فکر کنم دو تا مهسان چشاشو چپ کرد و نازنین بعد از سوت ارومی گفت پس مبارکم باشه دیگه… ایشاا… به پای هم پیر شیم. تک خنده ای کردم و گفتم برو بدبخت اون انقدر داره که بتونه بدون اینکه زیربار مسئولیت خانواده بره خوش بگذرونه .نازی – اگه به راهش نیارم که نازی نیستم به صورتش نگاه کردم. راست میگفت….

فقط چشمهای خمار عسلی و لب های خوش فرم صورتیش برای از راه به در کردن هر پسری کافی بود… تنها عیبش دماغ عمل کردش بود که خب اونم به فرم صورتش میومد… نازی – راستی تنها زندگی میکنه؟ آره…. مامان میگفت پدر مادرش برای معالجه ی قلب مادرش رفتن آلمان . نازی – پس خدا رو شکر… ایشاا… تا موقع عروسیمون قلب مادر شوهره هم وایستاده و از دستش راحت شدم مهی دستاشو به هم کوفت و با شادی گفت خب به سلامتی… به رقیب کم شد و من هم به قدم به امیر نزدیکتر . نازی – ایییییییش… اونو با اردلان من مقایسه میکنی؟؟ ) جانم؟؟ اردلان من؟؟ )

مهی – چشه مگه؟… فقط چشم و ابروش میارزه به کل هیکل ناقص این اردلان .نازی – هیکل و خوشگلی که مهم نیست… پولو بچسب… درست همون چیزی که به معلم ساده نمیتونه داشته باشه…. مهی – گیرم که شما میلیاردر باشی، بدون عشق میتونی زندگی کنی؟ نازی پول باشه ، عشقو هم میشه خرید!!!! ( این دیگه از اون حرفا بود ) این موضوع یه جورایی شده بود مثل موضوع تکراری انشاء… علم بهتر است یا ثروت؟… که واسه بچه های چشم و گوش باز این دوره زمونه باید به عشق بهتر است یا ثروت تغییر پیدا میکرد پریدم وسط بحثشون وایستین ببینم امیر دیگه کیه؟ مهسان با سوالم لبخند شیطنت آمیزی زد و گفت: همون کسی که تونست جلوی زبون ۴۴.۵ گزی تو رو بگیره مدافعانه گفتم مادر نزاییده هنوز . مهی – اتفاقا یه دونه از اون دختر کشاش هم زاییده روزهای شنبه ، به شنبه ، سه شنبه و چهارشنبه میتونید تشریق ببرید آموزشگاه ملاقاتشون کنید بانو…. یه کم فکر کردم و بعد کلافه و عصبانی گفتم …

دانلود رمان بی بهانه pdf عادله

  • اشتراک گذاری
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • ۵۵ بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!