رمان جاده منتهی به لس‌آنجلس

  • 26 دی 1403
  • دسته‌بندی نشده
رمان جاده منتهی به لس‌آنجلس

بخوانید: رمان جاده منتهی به لس‌آنجلس اثر جان فانته دانلود آسان فایل PDF – ویرایش جدید + قابل اجرا در همه دستگاه ها (اندروید و iOS)

جاده‌ی لس‌آنجلس دومین جلد از چهارگانه‌ی باندینی جان فانته است. فانته در این رمان باندینی جوان را به تصویر می‌کشد که با روح سرکشش خود را بالاتر از دیگران می‌بیند و نمی‌تواند در شغل ثابتی باقی بماند. چرا که در آرزوی نویسندگی است …

پیش نمایشی از رمان جاده منتهی به لس‌آنجلس

در کنار آپارتمانی که ما زندگی می‌کردیم ساختمانی بود که تعداد زیادی فیلیپینی در آنجا ساکن بودند. هجوم فیلیپینی‌ها فصلی بود. در فصل ماهیگیری به سمت جنوب می‌آمدند و در فصل میوه و کاهو به طرف شمال و اطراف شهر سالیناس می‌رفتند. یک خانواده فیلیپینی درست در طبقه زیرین ما زندگی می‌کرد. ساختمان ما آپارتمانی دو طبقه با نمای گچی صورتی رنگ بود که تکه‌های بزرگی از گچ آن به خاطر زلزله فرو ریخته بودند. گچ‌ها هر شب مه را جذب می‌کردند و صبح که می‌شد به جای صورتی قرمز خیس بودند. من رنگ قرمز را بیشتر دوست داشتم. پله‌ها مانند لانه‌ی موش قیر قیر صدا می‌دادند. منزل ما آخرین واحد در طبقه دوم بود. به محض اینکه دستم به دستگیره

در می‌رسید سطح انرژی‌ام افت می‌کرد. بودن در خانه همیشه این حس را به من می‌داد حتی زمانی که پدرم زنده بود و ما در منزلی بزرگ زندگی می‌کردیم همیشه دلم می‌خواست از خانه خارج شوم یا چیزی را در آنجا تغییر بدهم. تمام فکرم این بود که اگر خانه تغییر کند، چه حسی خواهد داشت. اما هیچوقت نتوانستم بفهمم چه بکنم که این تغییر اساسی در آن رخ بدهد. در را گشودم همه جا تاریک بود و تاریکی بوی خانه را می‌داد. چراغ‌ها را روشن کردم مادرم روی کاناپه خوابیده بود و نور بیدارش کرد چشمانش را مالید و روی آرنجش نیم خیز شد. هربار که مادرم را نیمه بیدار می‌دیدم یاد دوران کودکی‌ام می‌افتادم که صبح‌ها به اتاقش می‌رفتم و در حالت خوابیده او را بو

می‌کشیدم. بزرگتر که شدم دیگر نمی‌توانستم به اتاقش بروم چون مدام در ذهنم مرور می‌شد که او مادرم است. مادرم بویی شور و چرب می‌داد من حتی نمی‌توانستم تصور کنم که او در حال پیر شدن است این فکر من را به درد می‌آورد. مادرم نشست و به من لبخند زد. موهایش درهم و برهم بود هر کاری می‌کرد من را به یاد دورانی می‌انداخت که در خانه‌ای واقعی زندگی می‌کردم. مادرم گفت فکر کردم دیگه نمیای اینجا، گفتم مونا کجاست؟ گفت: که به کلیسا رفته است و من گفتم: خواهر من به خرافات و دعا رو آورده هم گوشت و همخون من راهبه و خداپرست شده چه عمل وحشیانه‌ای. مادرم گفت: باز شروع نکن تو فقط یه بچه‌ای که خیلی کتاب خونده. گفتم: این نظر شماس …

صفحه اختصاصی این رمان در رمان بوک: رمان جاده منتهی به لس‌آنجلس

  • اشتراک گذاری
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • ۵ بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
مطالب مرتبط
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!