رمان مرحوم ماتیا پاسکال

  • 6 دی 1403
  • دسته‌بندی نشده
رمان مرحوم ماتیا پاسکال

بخوانید: رمان مرحوم ماتیا پاسکال اثر لوییجی پیراندللو دانلود آسان فایل PDF – ویرایش جدید + قابل اجرا در همه دستگاه ها (اندروید و iOS)

ماتیا پاسکال، زندگی سخت و پرمشغله‌ای را در محله‌ای کوچک پشت سر می‌گذارد. یک روز، بر حسب اتفاق، ماتیا درمی‌یابد که مقامات دولتی و اداره‌ی ثبت احوال، او را مرده تلقی می‌کنند. او این فرصت را برای شروع یک زندگی جدید غنیمت شمرده و به شهری جدید نقل مکان می‌کند و نام و راه جدیدی برای زندگی‌اش برمی‌گزیند. اما ماتیا خیلی زود متوجه می‌شود که این زندگی جدید، به اندازه‌ی زندگی قبلی‌اش، غیرقابل تحمل و عذاب آور است. او تلاش می‌کند که به زندگی سابق خود بازگردد، اما برای این کار خیلی دیر شده است، چرا که شغلش از دست رفته و همسرش دوباره ازدواج کرده است. تقدیر ماتیا پاسکال این است که در قالب شبح هویت از دست رفته‌اش به زندگی ادامه دهد …

پیش نمایشی از رمان مرحوم ماتیا پاسکال

در میان اضطراب و خشم نمی‌دانستم کدامیک مرا بیشتر می‌آزارد، شاید هر دو یک چیز بود: اضطرابی خشمگین، یا خشمی مضطرب ابداً اهمیت ندادم که کسی مرا قبل از رسیدن به میرانیو بشناسد. تنها احتیاطم این بود که در واگن درجه اول سوار شوم. شب بود. وانگهی تجربه‌ام با برتو، مطمئنم می‌کرد که خبر دو سال مرگ دردناکم چنان در مردم ریشه کرده بود که هیچکس نمی‌خواست فکر کند، من ماتیا پاسکال هستم. برای امتحان سرم را از پنجره کوپه بیرون بردم، امیدوار بودم که دیدن مکان‌های آشنا، احساس ملایمتری در من ایجاد کند، ولی فقط اضطراب و خشمم را زیادتر کرد. استیا در زیر مهتاب از دور نمایان شد. براثر آن خبر غیر منتظره،

فراموش کرده بودم، چیزهایی از روبرتو بپرسم. آیا ملک و آسیاب استیا را فروخته بودند؟ آیا هنوز مطابق قرار طلبکاران زیر نظر دولت بود؟ مالانیا مرده بود؟ عمه اسکولا سیتکا چطور؟ انگار نه دو سال بلکه ابدیتی گذشته بود و همانطور که برای من حوادث عجیبی اتفاق افتاده بود، پس می‌بایست در میرانیو نیز اتفاقاتی رخ داده باشد. یا شاید اتفاقی نیافتاده بود، جز ازدواج رومیلدا با پومینو که آن هم برای خود امری طبیعی بود و فقط با ورود من اتفاقی به وقوع می‌پیوست. پس از پیاده شدن، به کجا بروم؟ جفت جدید در کجا آشیانه کرده‌اند؟ برای پومینو -یگانه پسر که پولدار هم بود- خجالت آور بود در همان منزلی که من بی‌پول

سکونت داشتم، زندگی کند. وانگهی پومینو به علت رقت قلبش مسلماً از زندگی در آنجا ناراحت می‌شود، زیرا خاطره اجتناب ناپذیر من در آن خانه وجود دارد. شاید با پدرش در کاخ زندگی می‌کند، و بیوه پسکاتوره به عنوان خانم بزرگ افاده می‌فروشد. بیچاره شوالیه پومینوجه رولاموی اول، که آدمی ظریف و مؤدب و نجیب بود، در چنگش چه حالی دارد. تماشایی بود. مسلماً، نه پدر و نه پسر جرئت دور انداختنش را نداشتند و اکنون -آه چه عصبانیتی- من آزادشان می‌کردم.. بله، می‌بایست به خانه پومینو بروم، چون اگر هم در آنجا نباشند، می‌توانم از دربان نشانی محلشان را بپرسم. آه، شهر خفته‌ام از خبر زنده شدن من، دست به هم خواهد مالید! …

صفحه اختصاصی این رمان در رمان بوک: رمان مرحوم ماتیا پاسکال

  • اشتراک گذاری
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • ۴ بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
مطالب مرتبط
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!