رمان مرگ به سبک پوآرو

بخوانید: رمان مرگ به سبک پوآرو (آخرین پرونده هرکول پوآرو) اثر آگاتا کریستی دانلود آسان فایل PDF – ویرایش جدید + قابل اجرا در همه دستگاه ها (اندروید و iOS)

خداحافظی کارآگاه باهوش و بی‌همتا، هرکول پوآرو، با دنیای اسرارآمیز جرم و قتل! کتاب پرده: آخرین پرونده هرکول پوآرو آخرین جلد از مجموعه کتاب‌های هرکول پوآرو به قلم ملکه جنایت، آگاتا کریستی است. ماجرای این کتاب درباره قاتلینی است که همگی به تحریک یک نفر دست به قتل زده‌اند ‌…

پیش نمایشی از رمان مرگ به سبک پوآرو

روایت من از روزهایی که در استایلز سپری شد بناچار باید قدری آشفته و درهم باشد. خودم که آن را جمع بندی می‌کنم بنظرم یک سری گفتگو شامل حرف‌ها و عبارات تلقین آمیزی می‌آید که بر ذهنم نقش بسته‌اند. در ابتدا و قبل از هر چیز ضعف و ناتوانی پوآرو بر من مشهود شد. البته بر اساس گفته خودش باور کردم که مغزش با تمام ذکاوت و توان قبلی کار می‌کند ولی از نظر جسمانی چنان نحیف و لاغر شده بود که یکباره حس کردم تقدیر چنین است که از حد معمول فعال تر باشم. باید چشم و گوش پوآرو می‌بودم که بودم. البته روزهایی که هواخوب بود کورتیس اربابش را بغل گرفته و با دقت تا طبقه پائین او را حمل می‌کرد جایی که

صندلی چرخداری که قبل از او پائین برده شده بود انتظارش را می‌کشید. سپس او را در باغ می‌گرداند تا به نقطه‌ای می‌رسید که در معرض باد نبود. روزهای دیگر که هوا مساعد نبود او را به سالن پذیرایی می‌برد. هر جا که بود. مطمئناً یکی دو نفر می آمدند و کنار او به صحبت می‌نشستند، ولی این با آنچه پوآرو می‌خواست، یعنی همنشینی در خلوت، متفاوت بود. او دیگر قادر نبود شخص مورد نظرش را برای گفتگو از بین دیگران برگزیند. روز بعد از رسیدنم فرانکلین مرا به کارگاه کهنه‌ای در باغ برد که بصورتی ناهنجار و مختص مقاصد علمی تجهیز شده بود. بگذارید همین جا و در همین لحظه این را روشن کنم که من اصلاً مخیله علمی ندارم در

برداشتی که از کار دکتر فرانکلین ارائه میدهم احتمالاً عبارات اشتباهی بکار می‌برم که استهزای آنانی را که در این موارد آموزشی دیده‌اند بدنبال خواهد داشت. تا آنجا که من یک آدم عامی می‌توانستم سر درآورم فرانکلین مشغول آزمایش با شبه قلیاهای مختلفی بود که از لوبیای سمی کالابار یا فیسوز تیگماوننوسم استخراج کرده بود بعد از گفتگویی که بین پوآرو و فرانکلین صورت گرفت بیشتر متوجه موضوع شدم توضیحات جودیت که سعی در آموزش بنده داشت همانگونه که رسم جوان های با حرارت و مشتاق است، بیش از حد فنی بود. او طبق آموخته هایش به شبه قلیاهای فیسوزتیگمین، اسرین، فیزووئین، جنسرین اشاره کرد و …