دانلود رمان به دنبال کریسمس pdf جیل شلویس

دانلود رمان به دنبال کریسمس pdf جیل شلویس

“کُلبی آلبرایت” نویسنده‌ی داستان های فانتزی پرفروش نیویورک تایمز، برای فرار از رکود ذهنی عجیبی که به خاطر مشکلات خانوادگی دچارش شده، با یه تصمیم آنی و بدون خبر دادن به کسی، از شهرش دور می‌شه و یه مقصد تصادفی رو انتخاب می‌کنه. شاید اینطوری بتونه به ذهن آشفته اش سر و سامونی بده.

دانلود رمان خارجی جدید به نام به دنبال کریسمس اثری از جیل شلویس

خلاصه رمان به دنبال کریسمس pdf جیل شلویس :

کلبی سعی داشت تصمیم بگیره بهتره ساکت بمونه و به اسپنس اجازه بده تنها باشه که به طور واضحی معلوم بود بهش احتیاج داره یا حضورش رو اعلام کنه در نهایت کنجکاویش برنده شد به طرفش رفت و وقتی گوشیش توی کیفش شروع به زنگ خوردن کرد پرسید سردرد داره. با آهی لبخند پوزش طلبانه ای به اسپنس زد و چرخید گوشیش رو بیرون آورد و جواب یکی از برادرهاش رو داد. کنت پرسید: شام چی داریم؟ خندید … من بهت پیام دادم به جانین هم گفتم بهت پیام بده و خودت هم بهم پیام دادی چرا پیام های منو نمی خونی؟ من خونه نیستم. خونه جایی بود که اون برای همه شون خریده بود که توش بمونن جایی که قرار بود به خونه ی واقعی باشه اما در عوض مثل یه بار سنگین روی دوشش بود چون اون تبدیل شده بود به خانه دار آشپز و زندانبان لحظه ای سکوت ایجاد شد. وقتی کنت به طور واضحی بالاخره پیام هاشو خوند در حالی که ناراحت به نظر می رسید پرسید: رفتی تعطیلات؟ بدون ما؟ این نامردیه در اصل تعطیلات نیست. دارم کار میکنم گفتی داری میری مرخصی کلبی گفت:

آره مرخصی از نیویورک از اینکه مسئول همه ی شما باشم برای کریسمس برمیگردم این میشه سه هفته ی دیگه من از گرسنگی می میرم دلش می خواست بخنده ولی کنت شوخی نمی کرد به خودش گفت دوست داشتن سخته به خودت سخت می گیری وقتشه به آدمهای توی زندگیت هم سخت بگیری گفت: بیست و سه سالته نه پنج سال خودت یه راهی براش پیدا می کنی. وقتی قطع کرد اسپنس داشت نگاهش می کرد. عینک تیره اش رو روی سرش گذاشت شلوار کتان و یه سویشرت کلاه دار پوشیده بود که روش نوشته بود : من میتونم برات توضیحش بدم ولی نمیتونم بهت بفهمونمش. سرشو به سمت گوشی کلبی کج کرد و پرسید شوهرت بود؟  برادرم. یکی از دوتا دوقلوهای پر دردسر اسپنس با لبخند کوچکی سرشو به معنی فهمیدن تکون داد و پرسید اوضاع چه طوره؟ آپارتمان خوبه؟ آرنجت اذیت نمی کنه؟ خوبه، عالیه و نه”. فوق العاده به نظر میای. “ممنونم”.

می دونست باید به خاطر تصمیم جوگیرانه اش برای اجاره آپارتمان به جای رفتن به هتل حداقل یه کم احساس ناراحتی بکنه…. توی هتل میتونست ناشناس بمونه. و اون شدیداً به ناشناس بودن احتیاج داشت. اما اصلاً احساس ناراحتی نمی کرد مسئله اینجا بود که این ساختمون اونو توی متن خطر قرار می داد و اون اینو دوست داشت وقتی نیویورک رو ترک کرده بود امیدوار بود که این کارش تاثیر داشته باشه. چند هفته دور بودن می تونست چاه رو پر کنه و خلاقیتش رو آزاد کنه و ذهنش باز بشه. یه روز گذشته بود و اون واقعاً تنهایی از پس همه چیز براومده بود. در حقیقت دیشب تا دیروقت و امروز نوشته بود و واقعاً حس خیلی خوبی داشت. حقیقت این بود که اون واقعاً این ساختمون منظره اش و آدمهاش رو دوست داشت داشت بهش خوش می گذشت.احساس بچه ای رو داشت که تعطیلات تابستانی شو میگذرونه هر چند نمی دونست تعطیلات تابستونی چه حسی داره دوران بچگیش خیلی زود تموم شده بود. تنها چیزی که در مورد این سفر باعث پشیمونیش میشد احساس گناهش بود که زیر تمام این احساسات حسش میکرد. احتمالاً از بین بردن عادت قدیمی حس مسئولیتش در مقابل تمام دنیا و آدم هاش سخت تر از از بین بردن رکود ذهنیش بود.

به اسپنس نگاه کرد و متوجه خشکی و تنش توی شونه هاش شد و پرسید: تو چطوری؟ حالت خوبه؟ لب هاش به لبخندی باز شدن ، تقریباً همیشه خوبم”. تقریباً همیشه ها؟” سرشو کج کرد و لبخند اسپنس رو جواب داد و ادامه داد: اینطور جواب دادن به هنره شاید بتونی به من هم یاد بدی. اسپنس صدایی از خودش درآورد فکر می کنی این یه هنره؟ آره چون واقعاً خیلی خوب به نظر نمیای اسپنس پرسید: از کجا میدونی؟ ما با هم غریبه ایم یادته که؟ “آره”. بعد حرفهای خودشو بهش برگردوند و گفت: شاید نشناسمت ولی از نظر خودم میتونم آدمها رو خوب بشناسم. یکی از شانه هاش رو بالا داد و اضافه کرد یه جور عادته”. چون به نویسنده ای. در حالی که از خوشحالی اینکه اسپنس شغلش رو یادش مونده و همینطور به کوچولو ترس چشم هاش برق می زدند گفت: “آره”. نمی خواست این رابطه رو هرچی که بود با برگشتن به کسی که بود خدشه دار کنه این موضوع هر بار همه چیزو عوض میکرد و اون اینجا بودن به عنوان خودش یعنی کلبی آلبرایت رو دوست داشت نه به عنوان CE crown نویسنده ی سری تب طوفان پر فروش ترین کتاب نیویورک تایمز پرسید: چرا اینطوری نشستی؟ فکر میکنم این چند روز خیلی طولانی گذشتن ، مکثی کرد و ادامه داد..

دانلود رمان به دنبال کریسمس pdf جیل شلویس

  • اشتراک گذاری
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • ۹۶ بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!