شیرین داستان زندگی عاشقانهی خود را با یک بازی بچه گانه شروع میکند که استارتش از کودکیش خورده است، در کشمکش عشق و لجبازی عیار عشق واقعی سنجیده می شود، اما وقتی برای غیرتی کردن علی از فرد نالایقی به اسم کامران استفاده میکند که با شکل گرفتن ماجراهایی دنیایش را به برزخ میکشاند …
ژانر : دانلود رمان عاشقانه
خلاصه رمان به تلخی شیرین :
بعد از صرف شام تلفن خانه به صدا درآمد. مادر که نزدیک به گوشی بود آن را برداشت و بعد از سلام و علیک گفت: على جون اگه کارت تموم شده پاشو بیا. مادرینا هنوز اینجا هستن. و او هم که گویی در حال پیچاندن مادر شیرین بود تقاضا کرد با شیرین صحبت کند. _شیرین بیا ببین علی آقا با تو کار داره. از روی عادت و حرص شروع به گزیدن لب هایش کرد ولی با نگاه های اطرافیان انگار که چارهای نداشته باشد از جا بلند شدو به سمت گوشی تلفن رفت آنرا از دست مادر گرفت و سپس کمی صدایش را صاف کرد: بله بفرمایید. علی با عصبانیت جواب داد: برو تو اتاقت با گوشی.
دانلود رمان به تلخی شیرین pdf مریم محرمی
اونجا باهام صحبت کن. _دارم گوش میدم… همینجا خوبه. -اگه نری پا میشم میام خونتون اونوقت جلوی همه حرفامو بهت میزنم ها! شیرین که از حرص درحال سرخ شدن بودو احساس میکرد پیروزی چند ساعت قبل را از دست داده به ناچار گفت: باشه. گوشی را گذاشت و بدون کوچکترین حرفی به سمت اتاقش رفت. افراد حاضر در سالن با توجه به فهمیدن رفتار مشکوکش و اینکه علی خصوصی میخواست با او صحبت کند اما بدون عکس العملی در این مورد به ادامهی صحبت های خود پرداختند. گوشی اتاقش را با حرص تمام برداشت و تقریبا فریاد کشید: حالا اونقدر
پررو شدی واسه من تکلیف تعیین میکنی؟! -ببین خوب گوش کن چی میگم از بچگی منو خوب شناختی میدونی در مورد تو با هیچ کس و هیچ چیز شوخی ندارم. خودت این پسره رو دست به سر کن و گرنه ممکنه بلایی سرش بیارم که دودمان همه مون رو به باد بده. حق به جانب جوابش داد: اون منو میخواد خواستگارمه! خواستگاری هم جرم نیست. خودم باید در مورد شریک آیندهی زندگیم به نتیجه برسم. نظر تو هم برام مهم نیست هرچی هم که باشه اراذل بی همه چیز مزخرف… هر چی که تو بگی… باز به خودم مربوطه. اصلا تو کی من هستی که واسم خط و نشون می کشی؟!
دانلود رمان به تلخی شیرین pdf مریم محرمی