الوند، پسری که نتیجهی یک رابطهی اشتباه است، سالهاست که خانوادهاش را ترک کرده و زندگیای عجیب و پرماجرا را برای خود رقم زده است. این زندگی پر از افراد مختلف با شغلها و سیاستهای کثیف است. در مسائل کاری، او با یکی از رقبای بزرگ خود درگیر میشود و تصمیم میگیرد برای انتقام، به دختر تنهای آن شخص نزدیک شود. این دختر از کارهای پدرش آگاهی دارد و حاضر است برای نجات جانش ، هر چیزی را قربانی کند.
گوشه ای از رمان سیاه نمایی pdf مریم پیروند :
کسی کنارم ایستاد سریع از صفحه تماسها خارج شدم و برنامه موبایلم رو باز کردم چون میدونستم کیه و از همین الان برای سورن احساس خطر کردم. اون قراره تنها راز بزرگ زندگیم باشه… رازی که فقط بین منو اون هست… من تصمیم گرفتم باهاش قرار بذارم حتی اگه این به ضررم تموم بشه…. دیروز بخاطر تصمیمم به بازار نرفتم تا شبی که میخوام سر قرار سورن حاضر بشم بهونه ای برای بیرون رفتن و دک کردن راننده ی بابام داشته باشم…. بابات تا منو دید گفت نبات حوصله ش سر رفته خودش تنهاست. تک خنده ای زد اولتیماتوم داده تنهات نذارم. – فکر میکردم مهمونی خیلی شلوغی باشه….
نفسی گرفت و نوشیدنیش رو مزه کرد وقتی قرار مهمی بینشون باشه معمولا مهمونی کوچیک و سبکی میگیرن تا با این بهونه ها بتونن با هم حرف بزنن… موضوع چیه؟ – انگار صحبت ازدواج دو تا از بچه های گروهه…. واقعا؟ نگاهش که کردم لبخندی به صورتم زد – خوشگل شدی… موهای صافم رو پشت گوشم فرستادم… نه اینکه از تعریفش به وجد بیام یا حس غرور بگیرم در واقع برام مهم نبود اون چه نظری در موردم داره در حالی که از دیروز حس سرگشته ای وجودم رو زنده کرده انگار که تمام سالهای عمرم منتظر بودم کسی در این خونه رو بکوبه و منو از خواب غفلت و بی هوشی بیدار ممنون. چشم های تیره موهای صاف و بلند این فیس مسخ کننده، فقط مختص به دختر قوی و جذابه که قراره مال من باشه بهش مینازم بدون اینکه لبخند بزنم یا حسی بگیرم پرسیدم صحبت از ازدواج کیه؟ از آدمهای بابامه آقای معطف با دختر امیر وکیل …
دانلود رمان سیاه نمایی اثر مریم پیروند
دانلود رمان اوهام از بهاره حسنی