دانلود رمان به وقت پاییز pdf آذین بانو

دانلود رمان به وقت پاییز pdf آذین بانو

من در پاییز، زمانی که ۱۸ ساله بودم، مادرم را از دست دادم و تصمیم گرفتم به تنهایی زندگی کنم. در آن زمان، وضعیت مالی‌ام برای عملی کردن این تصمیم مناسب نبود، اما با کمک مالی پدرم موفق شدم. البته ازدواج زودهنگام پدرم با نازنین، دختری هم‌سن و سال خودم، نیز در تحقق این تصمیم بی‌تأثیر نبود. اکنون، پس از سال‌ها سختی، به یکی از بهترین وکلای این شهر تبدیل شده‌ام و زندگی‌ام رنگ و بوی آرامش گرفته بود، اما با آمدن مهراد…

دانلود رمان به وقت پاییز از آذین بانو

گوشه ای از رمان به وقت پاییز اثر آذین بانو :

تا دم در برای بدرقه شان رفتم جلوی در منتظر آمدن آسانسور بودند که در واحد کناریم باز شد و مرد بد اخلاق همسایه بیرون آمد؛ زیر سلامی کرد و سرش را تکان داد دخترها با کنجکاوی نگاهش میکردند؛ آن وسط شبطنت مریم گل کرد و چشمکی زد؛ اخم کرد و لبم را گزیدم؛ دوست نداشتم بهادر متوجه کنجاوی دخترها شود آسانسور که ایستاد مریم مثل همیشه حاضر جواب گفت … اول شما بفرمایید جناب – بهادر مستفیم به مریم نگاه کرد و با لبخند بی رنگ گوشه ی لبش گفت شما تشریف ببرید من ترجیح میدم از پله ها پایین برم – به طرف راه پله قدم برداشت و هم زمان دختر ها هم سوار آسانسور شدند؛ پله های پایین رفته را به سمت بالا برگشت و پوزخندی زد خانوم وکیله فکر کردی من اینقدر ساده ام که بیوفتم تو دام دوستای شما؟

با بهت و حرص و بیچارگی نگاهش کردم آمپرم آنقدری بالا رفته بود که حتی میتوانستم به راحتی از زندگی ساقطش کنم سینه به سینه اش ایستادم و با اخم و جدیتی که هیچ وقت از خودم بروز نداده بودم گفتم تو پیش خودت چی فکر کردی آقای به ظاهر محترم؟ معلومه با خودت چند چندی؟ تکلیف من رو هم روشن کن کی با شما کار داره ها؟ دوستای من که داشتن راه خودشون رو می رفتن شما یه دفعه سر و کلت پیدا شد اگه به من باشه که نه خودم از ده فرسخی شما رد میشم نه اجازه میدم کسی از بستگان و نزدیکانم از کنارتون رد بشه نمی دونم چه گناهی به درگاه خدا مرتکب شدم که شما شدید همسایه من مثل چند ثانیه قبل با همان لبخند مضحک روی لبانش نگاهم می کرد یه کمی هم نفس بکشید خانوم وکیل اینجا رو با دادگاه اشتباه گرفتید حس می کردم بنزین رویم ریختند و کبریت زدند.

انگشت اشاره ام را به حالت تهدید جلویش گرفتم از الان تا وقتی اینجایید و البته من اینجام نمی خوام حتی اشتباهی یا حتی بر حسب اتفاق ،ببینمتون شما انگار زیادی خودتون رو تحویل گرفتید؛ میترسم سرگیجه بگیرید . این را گفتم و بدون آنکه منتظر جوابی از طرف او بمانم به داخل خانه برگشتم و در را چنان محکم بر هم کوبیدم که صدای پگاه هم در آمد دود از سرم بلند شده بود؛ حمام آب سرد به نظرم بهترین گزینه می آمد؛ تا کمی به آرامش برسم قطره های آب سرد روی تنم میریخت و من فقط به میزان خود شیفتگی آن مرد فکر میکردم و اینکه راجع به من یا دخترها چه فکری کرده بود که آنطور حق به جانب حرف می زد و اظهار نظر می کرد چنگی به موهای خیسم زدم و کلافه از بی نتیجه ماندن فکرهای آشفته ام با صدای پگاه بعد از یک ساعت از حمام بیرون آمدم …

دانلود رمان به وقت پاییز pdf آذین بانو

  • اشتراک گذاری
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • ۲۱۸ بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!