دانلود رمان گرایلی pdf سرو روحی (دلال گرایلی و پاشا مهراز)

دانلود رمان گرایلی pdf  سرو روحی (دلال گرایلی و پاشا مهراز)

“کاپیتان دلال گرایلی”، دختر جوانی به نام دلال گرایلی ناچار می‌شود ارتباط خود را با پاشا مهراز قطع کند. اما پاشا از او دست نمی‌کشد و در این بین، خاندان گرایلی به تحولی شگرف می‌افتد. این داستان می‌تواند موضوعاتی مانند عشق، تضادها، و تغییرات در زندگی را بررسی کند

دانلود رمان گرایلی از سرو روحی

گوشه ای از رمان گرایلی اثر سرو روحی :

فسش را فوت کرد احساس خوبی ندارم دستش به سوی سینه اش میرود ناگهان سقوط میکند روی زمین می نشیند در چشمانم زل زده است و من به سویش می روم نگاهش میکنم میان دو زانویش فرود می آیم و میگویم اصلان… تو مجبور نیستی طلاقم بدى ! وقتی حاضرم تمام عمر باهات زندگی کنم تو یه زن دومی البخند میزند اما برق اشک توی چشمانش… من را می کشد اصلان… عوضی ترین مردی هست شناخته ام که به راحتی اشک می ریزد و احساسات لعنتی مزخرفش را بروز می دهد نفسم را توی سینه حبس میکنم و میگویم داری برای من گریه میکنی؟لبخندی به رویم میزند و میگوید تو همه ی گریه های منو برای الیلی دیدی و هر دو از این حرف طوری میخندیم که انگار هرگز نخندیده ایم و …

اولین بار است که خنده را کشف میکنیم خنده هایم تمام که میشود میبینم زود تر از من ساکت شده است ، من را عمیق و طولانی نگاه میکند. من را جوری تماشا می کند که از نگاهش هزار بار آب میشوم. هزار بار می میرم… هزار بار متولد می شوم دستم را جلو میکشم، میخواهم گونه اش را لمس کنم که پنجه می آورد جلو ، انگشتهایم را قبل از رسیدن به صورتش میان دست میگیرد و میگوید: شنبه طلاق بگیریم؟ . لبخندی به لب میزنم ایک هفته ی دیگر ؟ نفس عمیقی میکشم و میگویم: جواب رفاقتت ، عهد وقولتو چی میدی ؟ جواب پاشا با من جواب سلوا چی ؟. اونم با من لبخند موذیانه ای میزنم : هفته ی دیگه شنبه شاید وقت اینکه ازت جدا بشم و نداشته باشم ؟ خب یکشنبه جدا میشیم یک لنگه ابرو بالا میبرم و میگویم:

یکشنبه شاید با دوستام برم بیرون .ابرو در هم میکشد فخری برگشته ایران ؟ ! از لفظ فخری میخندم و میگویم فخر منو اذیت میکنی ! کم پیش میاد خلف وعده کنم خلف وعده کردی دیگه … داری قرار فردا رو به هفته ی دیگه! موکول میکنی … نفس عمیقی میکشد و میگوید: به خبر بد بهم رسیده خبر بد ؟! چه خبر بدی ؟ به چشمانم نگاه میکند و میگوید: خوشحالی ؟ شانه بالا پرت میکنم و میگویم میدونستم فردا طلاق نمیگیریم از کجا ؟ … خندیدم و گفتم من معشوق جذابی ام . سه سال با هم بودیم ! نمیتونی ازم به راحتی دل بکنی در چشمانم زل میزند و میگوید : تصمیم سختی شده از اولم سخت بود. اون موقع که قول میدادی به سختیش …

دانلود رمان گرایلی pdf سرو روحی

  • اشتراک گذاری
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 34 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!