دانلود رمان خانه من قلب توست pdf فاطمه اصغری

دانلود رمان خانه من قلب توست pdf فاطمه اصغری

به خاطر مردم است که می گویم گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیار، دنیادارد از شعرهای عاشقانه تهی می شود و مردم نمی دانند چگونه می شود بی هیچ واژه ای کسی را که این همه دور است این همه دوست داشت …

دانلود رمان خانه من قلب توست pdf فاطمه اصغری

گوشه ای از رمان خانه من قلب توست اثر فاطمه اصغری :

صندلی اش می نشیند چند باری دهانش را باز و بسته می کند، اما نمیداند باید از کجا شروع کند و چه بگوید.سکوتش که طولانی میشود فربد با سوالی که می پرسد کارش را راحت میکند هرچه میخواهد این بحث را به فردا موکول کند اما باز هم نمیتواند اشاره ای به آن نزند. واسه خاطر ترگل اینجوری شدی؟ ترسیدی واقعا گم شده باشه؟سر شوکت به ضرب بالا می آید نگاه ناباورش در چشمان فربد دو دو میزند در سرش یک حقیقت با صدای بلند تکرار میشود؛ اگر فرید خبر از گم شدن ترگل دارد، پس تریل را خود او برده است. تو… میدونی؟ فرید صاف مینشیند تکیه اش را به پشتی صندلی می دهد و مستقیم مادرش را نگاه میکند آهسته پلک میزند و با خونسردی جواب او را میدهد.

میدونم مامان حتی میدونم تو به ترگل کمک کردی فرار کنه. اگر زمین دهان باز میکرد و شوکت را می بلعید بهتر از حالی بود که الان دارد دو دستش را جلوی صورتش می گیرد و صدای گریه اش دوباره بلند میشود. ارسلان حق داشت؛ ندانم کاری شوکت به عنوان بزرگتر کار را به اینجا کشانده بود اگر یکبار محکم در برابر پسرش و خواسته اش می ایستاد نه نیازی به فرار و اینهمه پنهان کاری بود نه دلیلی برای این شرمندگی و حال بد . من … من فقط خواستم… ترگل اذیت نشه…. فرید میان حرفش می پرد. به جاش منو اذیت کردی .نمیتواند در صورت فربد نگاه کند. انگشتهای لرزانش را در هم گره میزند. زمانیکه چنین تصمیمی را گرفته بودند می توانست هزار و یک دلیل ردیف کند.

اما حالا حتی نمی توانست خودش را قانع کند، چه برسد به فربد. نمیخواستم تو اذیت بشی اما ترگل تو رو نمی خواست من فقط نخواستم ترگل و مجبور به یه  زندگی اجباری کی ترسیدی من بشم خسرو و ترگل بشه شوکت؟ شوکت سرش را پایین میاندازد و اشک چشمانش را با سرانگشتانش میگیرد چقدر این حرف فربد برایش درد دارد. ترسیده بود آن زمان ترسیده بود پسری که خودش تربیت کرده راه پدرش را برود حالا از فکری که در مورد فرید کرده بود شرمسار بود با تکان سر حرف فربد را تایید میکند. سعی میکند چیزی در توجیه افکارش بگوید. من یه عمر به اجبار با خسرو زندگی کردم هیچوقت نتونستم دوستش داشته باشم نمیتونستم بذارم ترگل هم همینطوری زندگی کنه.

دانلود رمان خانه من قلب توست pdf فاطمه اصغری

  • اشتراک گذاری
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 124 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
درباره ما
به بوک
به‌بوک: مرجع دانلود رایگان رمان‌های عاشقانه و جذاب ایرانی و خارجی. دنیایی از داستان‌های عاشقانه، هیجان‌انگیز و جذاب در انتظار شماست. کتابخانه‌ی آنلاین ما شامل هزاران رمان در ژانرهای مختلف است. همین حالا به‌بوک را ببینید و غرق در دنیای داستان شوید!
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
ابر برچسب ها
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!